فوايد نماز شب:
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 1332 | hoojre |
فوايد نماز شب:
سمه تعالی
سلسله بحث های حوزه یا دانشگاه - ان شا الله به لطف خدا سلسله بحث هایی را با موضوع انتخاب حوزه یا دانشگاه و اصل و غایت تحصیل چیست و هدف از تلاش علمی با توجه به منویات مقام معظم رهبری ارائه خواهیم.
الف) هدف از حوزه یا دانشگاه؟
مهم تر از انتخاب حوزه یا دانشگاه بحث هدف است.هدف چیست چرا تحصیل می کنیم. مهم این است که فرد بتواند برای جامعه اش علی الخصوص جامعه امام زمان (عج) موثر و خدمت گزار باشد. فرقی نمی کند دانشجو باشد یا طلبه؟ بازاری باشد یا کارمند یک اداره؟ برای رسیدن به باور موثر بودن و خدمت گزاری اول باید هدف از زندگی انسان بررسی شود و فرد علت زندگی کردن خودرا بداند. آیا باور او از این دنیا این است که چند صباحی در این دنیا است و بعدا می میرد و باید یه گوشه بنشیند و کاری نگند یا دنیا را مزرعه آخرتش می دادند.در احادیث و روایات اسلامی تاکید فراوانی به کار در این دنیا شده است "اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا" البته به شرط دل نسبتن به دنیا
موثر بودن در دیدگاه روانشناسان از راه حرکت درمسیر علاقه و استعداد نمود پیدا میکند. هر کس در مسیر علاقه و استعدادش بکوشد موفقیت بیشتری خواهد داشت. پس شرط اول علاقه و استعداد و توانایی است. یعنی اگر فرد بداند می تواند در رشته فیزیک و شیمی و ... موفق تر باشد و بتواند موثر تر باشد در این رشته ها تحصیل کند و اگر می داند طلبه باشد بهتر است طلبه شود. بالاخره جامعه اسلامی به همه تخصص ها نیاز دارد . بعنوان مثال ببنید شهید چمران را ایشان دکترای فیزیک پلاسما داشتند و چون دیدند اکنون دفاع از اسلام درصحنه مبارزه فیزیکی و چریکی است عازم لبنان و بعدا در جبهه های ایران. یا شهید احمدی روشن صبح تا شب به خود استراحت نمی داد و از خودش کار می کشید.یکی از دوستانش به او گفته بود شما که درستان خوب است چرا دکترا ادامه نمی دهید شهید گفته بود می دانی با هم لیسانس چقدر کارها می شود کرد. یعنی اسلام به افراد با همت بالا و متعهد نیاز دارد که دلشان برای امامشان می تپد. هر که بیشتر موثر بوده برای دشمن آزار دهنده بود ترور شده مثل شهید مطهری ، شهید بهشتی ،شهیدای هسته ای ، البته اینجا نکته ای لازمه متذکر بشم که نیاز جامعه هم مهمه مثل این می مونه که کسی در حال غرق شدن است اگر ما شنا کردن بلد باشیم باید نجاتش دهیم نمی شود بگویم کسی دیگری نجاتش می دهد اگه ما توانایی را در خودمان احساس کردم باید اقدام صحیح را انجام دهیم
در جامعه خودمان ببینید متاسفانه جو عمومی افراد فقط می خواهند یه مدرکی بگیرنند و کاری و درآمدی داشته باشند زندگیشان را بکنند.خب اینها نمی توانند خیلی سرباز واقعی امام زمان باشند.شما رتبه های برتر کنکور را ببینید شاید بعضی ازآنه ظاهر حزب اللهی نداشته باشند ولی بعدا ذر سازمان ها پست های مهم را در دست می گیرند یا اساتید دانشگاه می شوندو وقتی مقام معظم رهبری گفتمانی را مطرح می کنند کاری نمی کنند.چون اصلا رهبر را قبول ندارند پس بچه حزب اللهی ها باید کمر همت را ببندند و در جاهایی که نیاز هست واردشوند.
مثال: وقتی رهبری انقلاب مسئله تحول علوم انسانی را مطرح فرمودند یکی از اساتید دانشگاه که رهبری را قبول نداشت میگفت آخوندا که دیدند پته شون داره میریزه رو آب یادشون افتاد بگن علوم انسانی بیمار است. چنین افرادی نمی توانند برای جامعه اسلامی مفید باشند . ممکن است بعضی از این روشنفکران بگویند فلان مسئله فقهی با قوانین بین المللی تضاد داردو این حرف ها
در قسمت دوم مسلئه پیشرفت جامعه و پیشرفت با فناوری و علوم انسانی اسلامی را بررسی خواهیم کرد
منبع: وبلاگ دنیای طلبگی
آقای قرائتی تعریف می كند كه یک وقتی ما در ستاد نماز نوشتیم آقازادهها، دخترخانمها، شیرینترین نمازی که خواندید برای ما بنویسید. یک دختر یازده ساله یک نامه نوشت كه همه ما بُهتمان زد، دختر یازده ساله ما ریشسفیدها را به تواضع و کرنش واداشت ، نوشت به ستاد اقامه نماز، شیرینترین نمازی که خواندم این است: در اتوبوس داشتم میرفتم یک مرتبه دیدم خورشید دارد غروب میکند یادم آمد نماز نخواندم، به بابایم گفتم نماز نخواندم، گفت خوب باید بخوانی، حالا که اینجا توی جاده است و بیابان، گفت برویم به راننده بگوییم نگهدار، گفت راننده بخاطر یک بچه دختر نگه نمیدارد، گفت التماسش میکنیم، گفت نگه نمیدارد، گفت تو به او بگو، گفت گفتم نگه نمیدارد، بنشین. حالا بعداً قضا میکنی. دختر دید خورشید غروب نکرده است و گفت بابا خواهش میکنم، پدر عصبانی شد، دختر گفت که آقاجان میشود امروز شما دخالت نکنی؟ امروز اجازه بده من تصمیم بگیرم، گفت خوب هر غلطی میخواهی بکن . میگفت ساکی داشتیم، زیپ ساک را باز کرد، یک شیشه آب درآورد، زیرِ صندلی اتوبوس هم یک سطل بود، آن سطل را هم آورد بیرون، دستِ کوچولو، شیشه کوچولو، سطل کوچولو، شروع کرد وسط اتوبوس وضو گرفت، شاگرد شوفر نگاه کرد دید دختر وسط اتوبوس نشسته دارد وضو میگیرد، گفت دختر چه میکنی؟ گفت آقا من وضو میگیرم ولی سعی میکنم آب به اتوبوس نچکد، میخواهم روی صندلی نشسته نماز بخوانم. شاگرد شوفر یک خورده نگاهش کرد و چیزی به او نگفت ، به راننده گفت عباس آقا، ببین این دارد وضو میگیرد، راننده هم همینطور که جاده را میدید در آینه هم دختر را میدید، هی جاده را میدید، آینه را میدید، جاده را میدید، آینه را میدید، مهر دختر در دل راننده هم نشست، گفت دختر عزیزم میخواهی نماز بخوانی؟ من میایستم، ماشین را کشید کنار گفت نماز بخوان آقاجان .
دختر میگفت وقتی اتوبوس ایستاد من پیاده شدم و شروع کردم الله اکبر، یک مرتبه اتوبوسیها نگاه کردند او گفت من هم نخواندم، من هم نخواندم، او گفت ببین چه دختر باهمتی، چه غیرتی، چه همتی، چه ارادهای، چه صلابتی، میگفت یکی یکی آنهایی هم که نخوانده بودند ایستادند، گفت یک مرتبه دیدم پشت سرم یک مشت دارند نماز میخوانند. گفت شیرینترین نماز من این بود که دیدم لازم نیست امام فقط امام خمینی باشد، منِ بچه یازده ساله هم میتوانم در فضای خودم امام باشم .
منبع: تبیان
بسم الله الرحمن الرحیم
دوره ماه مبارک رمضان مسجد نور آغاز شد...
ردیف |
عنوان |
1 |
قرائت نیم جزء قرآن بعد از نماز صبح |
2 |
کلاس شهید مطهری (ره) بعد از نماز و قرائت قرآن |
3 |
قرائت نیم جزء قرآن 1 ساعت قبل از اذان مغرب |
برنامه های تفریحی (سالن فوتسال ، استخر و...)
اعلام خواهد شد.
زندگی به سبک حلزون! |
||
حتما شما هم تبلیغات کرم حلزون را در تلویرین مشاهده نموده اید، تبلیغاتی که به صورت اغوا کننده سعی در ترغیب بینندگان به خرید این محصول می کند. تبلیغاتی که در آن فقط نمایی بسته از یک دستگاه بسته بندی نمایش داده می شود و یک آزمایشگاه ساختگی! اما چند روزی است خبرهای جدید از این محصول به گوش می رسد: - حلزون مجوز تبلیغات ندارد - تبلیغات ۲۸ میلیاردی از سوی تولید کننده حلزون - الزام به کاهش تبلیغات تلویزیونی حلزون - تبلیغات و ادعاهای حلزون ثابت نشده است - نامه به صدا و سیما برای توقف تبلیغات حلزون - رای کمیته فنی قانونی سازمان غذاو دارو به توقف تولید حلزون اما کرم حلزون یک بخش از سبک زندگی حلزونی است، سبک زندگی که ظاهر بین است و به ظاهرِ بینی کار دارد! سبک زندگی که در آن باید صورت شما صاف، شفاف و زیباترین باشد! سبک زندگی که مردم را ترغیب به خرید انواع وسایل آرایشی و بهداشتی می کند تا آنجا که ایران در رده های اول بزرگترین مصرف کنندگان این محصولات قرار گیرد. سبک زندگی که حاصل چشم و هم چشمی و دوری از اخلاقیات است و محصول آن رقابتی بی پایان در عرصه مصرف گرایی است. اما چرا متولیان فرهنگ هم در این بازی گرفتار شده اند؟ آنگونه که از سویی تبلیغات مصرف گرایی می کنند و از سوی دیگر برنامه هایی برای مقابله با مصرف گرایی می سازند. نگارنده بر این باور است که ساختارهای نهادهای متولی امور فرهنگی-رسانه ای در کشور، ساختارهایی مبتنی بر الگوی ایرانی-اسلامی نیست چرا که برآیند محصول خروجی از این نهادها نشانگر عدم انطباق با چنین الگویی است. هرچند قدم هایی در راستای پیگیری این الگو در سالیان اخیر برداشته شده است، اما این قدم ها آنقدر کند است که توان ساماندهی به همه امور را نداشته است. به عنوان مثال، چندی است که تبلیغ محصولات خارجی در صدا و سیما ممنوع شده است، اما هنوز هم برخی محصولات خارجی تبلیغ می شوند و برخی مصولات خارجی نیز با نام "ساخت ایران" به تبلیغ می پردازند؛ که نشان دهنده عدم وجود ساختار صحیح و وجود نواقص قانونی است. یکی از این نواقص قانونی خود را در مورد تبلیغات کرم حلزون نشان داد؛ آنجا که دکتر حجت الله مقیمی، مسئول نظارت بر تبلیغات سازمان نظام پزشکی در مصاحبه با هفت صبح می گوید: «مسئولان صدا و سیما اعلام کردند تا پیش از این تنها پروانه ساخت و مجوزهای تولید را بررسی می کردند و مجوزهای تبلیغات را بررسی نمی کردند.» هرچند به گفته وی قرار است از این به بعد صدا و سیما مجوز تبلیغات کلیه محصولات را نیز بررسی کند. همچنین وی در این زمینه وزارت بهداشت را نیز مقصر دانسته چرا که ابلاغیه الزام اخذ مجوز تبلیغات را به همه سازمان ها و شرکت ها ارسال نکرده است. نواقص قانونی اینچنین در جای جای ساختارهای دستگاه های اجرایی و فرهنگی وجود دارد و لازم است برای سامان دادن به وضع موجود، نهادی به عنوان مسئول مستقیم وظیفه پیگیری برای بازنگری بر این قوانین و رفع نواقص را برعهده داشته باشد. صدا و سیما به عنوان بزرگترین و صاحب نفوذترین دستگاه رسانه ای در کشور، اولین نهادی است که باید به آن پرداخته شود، زیرا کمترین انحرافی در برنامه های پخش شده از سوی این رسانه در سطح ملی تاثیرگذار است. به عنوان مثال وقتی در آگهی پخش شده از تلویزیون این القاء صورت می گیرد که کسی که زیبایی ظاهری ندارد، باید از حضور در اجتماع خجالت بکشد، عملا اخلاقیات و توصیه های دینی زیر سوال رفته است.
این قبیل تبلیغات و برنامه ها اثرات تخریبی غیرمستقیم اما مهمی بر فرهنگ جامعه به جای می گذارد. حتی استفاده دائمی از بازیگرانی که حتما چهره های زیبا و آرایش شده داشته باشند نیز اینگونه است. زیرا از لحاظ روانی به افرادی با چهره معمولی یا نازیبا القاء می نماید که شما هم باید اینگونه باشید و نتیجه آن وضع کنونی برخی از شهرهای مااست که عملا رقابت برای زیبایی است! و چقدر دور است از تعلیمات دینی که در آن بهترین فرد، با تقوا ترینِ افراد است. یادمان باشد که قرار است صدا و سیما دانشگاهی برای هدایت همه باشد، که امام خمینی (ره) فرمود: «صدا و سیما باید دانشگاهی عمومی برای هدایت و تربیت مردم باشد؛ یعنی دانشگاهی که در سطح کشور گسترده است و باید به اندازه ای که می شود، از آن استفاده کرد. ... رادیو و تلویزیون، بنگاهی است که از تمام رسانه های گروهی مهم تر است و تقریبا در تمام دهات و شهرستان ها عمومی شده است. رادیو و تلویزیون باید اصلاح و متحول شود». (۱) انتظار افکار عمومی از شورای نظارت بر صدا و سیما و دیگر نهادهای مسئول رسیدگی به وضع موجود است. قطعا در صورت عدم بازنگری در روند پخش برنامه ها و عدم نظارت صحیح با وجود کارشناسان رسانه و تبلیغات، روانشناسان و کارشناسان دینی ضربه ای که صدا و سیما به فرهنگ جامعه خواهد زد با هیچ و سیله دیگری قابل جبران نخواهد بود. پانوشت: ۱- صحیفه امام ج ۱۶ ص ۲۲۷
|
||
منبع : فرهنگ نیوز |
از مهمترین کشفیات این طبیب، شیمی دان و فیلسوف بزرگ، الکل و جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) می باشد. وی در دوران جوانی به زرگری و کیمیاگری می پرداخت که در اثر کار زیاد با مواد شیمیایی از ناحیه چشم آسیب دید؛ به همین دلیل به پزشکی روی آورد.
از آنجا که این دانشمند ایرانی اغلب کتاب های خود را به زبان عربی نوشته است، میان غربی ها به جالینوس عرب، شهرت می یابد. نوشته های رازی را تا ۲۷۱ کتاب، مقاله و رساله برشمرده اند، که از میان آنها پنجاه و شش جلد کتاب تنها در زمینه های مختلف طب می باشد. ابن سینا، رازی را در طب بسیار عالی می دانسته و در تالیف کتاب قانون از «حاوی» رازی استفاده برده است.
رازی از جمله پزشکانی است که از نظریات وی در طب امروزی نیز استفاده می شود. به عنوان مثال وی درمورد سنگ های کلیه و مثانه، کتاب هایی نوشته است و حتی در صورت عدم مداوا جراحی را لازم دانسته است.
در کتاب «منافع الاغذیه و مضارها» رازی به اهمیت تغذیه در درمان بیماریها بسیار تاکید داشته و درمورد ورزش و تاثیر آن بر هضم و گوارش غذاها اشاره نموده است.
محمد بن زکریای رازی در سال ۲۵۱ قمری در ری متولد شد و در سال ۳۱۳ دار فانی را وداع گفت.
اولین كتاب داروسازی در دنیا به دست ایرانیان نوشته شد .
* ایرانیان ، مؤسس اولین داروخانه های دنیا
از اوایل قرن پنجم میلادی كه تعصبات مذهبی در اروپا به اوج خود رسیده بود، عده زیادی از پزشكان و داروسازان از اروپا طرد شدند، و ایران را بهترین پناهگاه دانستند و با مساعدت شاهپور اول به خدمت دانشگاه جندی شاپور درآمدند و بالاخره جندی شاپور به مركز تجمع اندیشه های یونان، هند، آسیای غربی و ایران تبدیل شد و علم پزشكی و داروسازی در آن رونق چشم گیر یافت.
برای اولین بار رشته پزشكی از داروسازی تفكیك شد و نیز كتاب های داروسازی و طبی حكمای یونانی چون ارسطو، سقراط و جالینوس در این دانشگاه به فارسی ترجمه شد.
در دانشگاه جندی شاپور تدریس را پزشكان ایرانی، یونانی، سریانی و هندی به عهده داشتند و زبان رسمی این دانشگاه یونانی بود ولی داروسازی به زبان پارسی تدریس می شد. زیرا پزشكان ایرانی در امور داروسازی مهارت خاصی داشتند به طوری كه اولین كتاب داروسازی در دنیا به دست شاپور بن سهل نوشته شد.
در جندی شاپور بالاخره طبی به وجود آمد كه حاصل دانش و تجربیات طب ایرانی، یونانی و هندی بود و طب ایرانی قبل از اسلام نام گرفت. این طب بعدها پایه و اساس طب «ابن سینا» شد .
ظهور اسلام
پس از حمله اعراب در زمان خلافت عمر، جندی شاپور به تصرف ابوموسی اشعری در آمد اما بیمارستان جندی شاپور همچنان برقرار بود تا آن كه منصور دوانیقی سر سلسله خلفای عباسی، جبرائیل بن بختیشوع وعده دیگری از حكما و دانشمندان جندی شاپور را به بغداد برد و با این اقدام خلیفه عباسی ، بغداد كه در آن روز پایتخت كشورهای اسلامی بود، مركز علم پزشكی شد و در زمان مامون قسمت عمده كتاب های علمی فارسی، سریانی و هندی به زبان عربی ترجمه شد.
ترجمه كتب به زبان عربی زمینه را برای پیشرفت علمی سایر دول اسلامی فراهم آورد. در ایران نیز به محض آن كه پادشاهان آل بویه ، در 320 هجری قمری (922 ـ م) استقلال از دست رفته خود را باز یافتند، عضدالدوله پادشاه آن سلسله به بغداد آمد و با وجود خلیفه عباسی عملاً زمام امور ممالك اسلامی را به دست گرفت و به ترویج علم و تاسیس موسسات خیریه پرداخت.
از آن جمله احداث نخستین بیمارستان به نام «بیمارستان عضدیه» در شهر بغداد بود و پس از آن با همت بزرگان ایران نه تنها در بغداد ، بلكه در بسیاری از شهرهای مهم ایران مانند نیشابور، بلخ، بخارا دانشكده و بیمارستان های مهم دایر شد كه بخش داروسازی بیمارستان را «شرابخانه» می نامیدند و یكی از مهمترین بخش های بیمارستان به شمار می رفت و نیز سرپرست بخش داروسازی را «مهتر» می گفتند. بنابراین ایرانیان را باید پایه گذار تشكیلات صحیح داروسازی در بیمارستان دانست. یكی از مهمترین و معروفترین آنها بیمارستان و مدرسه نظامیه است كه به همت وزیر لایق ایران، خواجه نظام الملك طوسی دایر شد. (نیمه اول قرن هفتم) كه بزرگترین علمای آن روز در این مدارس تربیت یافتند. چنانكه شیخ مصلح الدین ، سعدی شیرازی به شاگردی در این مدرسه افتخار می كرد.
ابوبكر محمد بن زكریای رازی
زكریای رازی در سال 250 هجری قمری در ری متولد شد و با كشف الكل و سولفورهای مس و آهن، انقلابی بزرگ در علم پزشكی و شیمی به وجود آورد به همین دلیل یكی از دانشمندان بزرگ جهان محسوب می شود.
وی كتاب های فراوانی درباره بیماری ها و استفاده از داروهای گیاهی نوشت و برای رفع بسیاری از بیماری ها، بادكش و حجامت را تجویز می كرد.
رازی بیش از دویست جلد كتاب دارد كه مهمترین آن كتاب «الحاوی» است. این كتاب یكی از آثار بزرگ پزشكی است كه تا اوایل قرن اخیر در اروپا تدریس می شد.
«الحاوی» شامل همه نظرات پزشكی قبل از خود است و به قول مورخان اروپایی بزرگترین دایرة المعارف طبی به زبان عربی است اما عمر زكریای رازی مهلت نداد تا آن را به اتمام برساند.
412 صفحه از كتاب «الحاوی» درباره داروسازی است و نیز یكی از آثار ارزنده رازی كتابی است كه در موزه آستان قدس موجود است. او در این كتاب شكل گیاهان دارویی را نیز ترسیم كرده است.
تولید گیاهان دارویی ، ادوات ساخت داروهای گیاهی و تاسیس داروخانه
به موازات پیشرفت های چشمگیر در علوم دارو گیاهی، مصارف آن در میان مردم نیز افزایش می یافت و تولید این نوع گیاهان شغل پردرآمدی برای تولید كنندگان محسوب میشد.به طوری كه در اواخر قرن پنجم هجری، تولید و صدور گیاهان دارویینقشعمده ایدر تامین درآمد مردم داشت .
بدین سبب ایرانیان را ابداع كننده داروخانه یا داروسازی در بیمارستان ها می نامند. شیخ فریدالدین عطار یكی از حكماء و عرفای نامی ایران، مدت ها به این حرفه اشتغال داشت و موفق به ساخت انواع هاون، ظروف و ابزارهای داروسازی شد. وی توانست تحولات تازه ای در صنعت داروسازی و تركیبات آن به ارمغان آورد.
ابوبكر محمد پسر زكریای رازی فیلسوف و عالم طبیعی و شیمی دان و پزشك بزرگ ایران
عالم اسلامی و ملقب به جالینوس المسلمین از مفاخر مشاهیر جهان و یكی از نوابغ
روزگار قدیم است. تولد او در اوایل شعبان سال 251 هجری در ری اتفاق افتاد و در همین
شهر به تحصیلات خود در فلسفه و ریاضیات و نجوم و ادبیات مبادرت كرد و بعید نیست كه توجه او به تحصیل علم كیمیا نیز در ایام جوانی جلب شده باشد.
توجه و اشتغال وی به علم طب بعد از سنین جوانی و بنابر قول ابوریحان بیرونی پس از مطالعات و تجارب آن استاد در كیمیا جلب و عملی شده و نتیجه عارضه پی بوده كه در چشم وی از تجارب كیمیا وی پدید آمده بود نوشته اند:
رازی در سی سالگی به بغداد رفت و چون بر بیمارستان مقتدر گذر كرد به طب دلبستگی یافت و به تحصیل این علم پرداخت و چون در آن چیره دست شد، به ری بازگشت و به خدمت منصوربن اسحاق حاكم ری در آمد و سرپرست بیمارستان ری شد. بعدها به بغداد رفت و ریاست بیمارستان مقتدر را بر عهده گرفت و شهرت وی در بغداد به جایی رسید كه سابقه نداشت.
محل و تاریخ وفات محمد رازی به درستی مشخص نیست، بیرونی وفات او را در ماه شعبان سال 313 هجری نوشته و تعداد تالیف های وی را بیش از پنجاه و شش كتاب و رساله دانسته است.
از مهمترین آثار او یكی �الحاوی� است كه به نظر از �قانون� ابن سینا مهمتر است. این كتاب چند قرن مورد مطالعه و مراجعه، بلكه تنها كتاب اصلی درسی طب به شمار می رفته است. الحاوی دائره المعارفی بوده كه اكنون تمام آن در دست نیست.
محمد رازی این كتاب را به صورت یادداشتهای متعددی تهیه كرده بود و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشتهای او كتاب را استنساخ و تنظیم كردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این كتاب جمع است.
اثر دیگر رازی �طب المنصوری� است كه به نام منصور بن اسحاق حاكم ری تالیف و تنظیم شده است. طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لاتینی ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپاییان بوده است.
كتاب �من لا یحضره الطبیب� اثر دیگر وی شامل دستورهای ساده برای معالجات گوناگون است. كتاب دیگر او �برء الساعه� است.
در علم كیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست. از كارهای مهم او كه متكی به آزمایشهای متعدد بوده، كشف جوهر گوگرد (اسید سولفوریك) و الكل است.
محمد رازی كتابهای متعدد در كیمیا به رشته تحریر در آورده است كه از آن جمله �كتاب الاكسیر� و �كتاب التدبیر� را باید نام برد. محمد رازی در پایان عمر به سبب كثرت كار و مطالعه نابینا شد.
این فیلسوف و پزشك نامی ایران علاوه بر علم وسیع كیمیا و پزشكی جهانگیر، در فلسفه نیز دارای تحقیقات عمیقی است كه مورد توجه و اهمیت می باشد. از كتابها و آثار فلسفی او اكنون جز تعداد معدودی در دست نیست، ولی آن چه از فهرست بیرونی و سایر ماخذ بر می آید. وی كتابهای متعدد در كلیات مسایل طبیعی و منطقیات و ما بعدالطبیعیه داشته است و آنها عبارتند از كتابهای: سمع الكیان الهیولی الصغیر و الهیولی الكبیر. (ابن ندیم: كتاب الهیولی المطلقه و للجسم محركا من ذاته طبعا � فی العاده � المدخل الی المنطق � كتاب البرهان � كیفیه الاستدلال � العلم الالهی علی رای سقراط العلم الالهی الكبیر فی الفلسفه القدیمه � رساله در انتقاد اهل اعتزال � قصیده الهیه � الحاصل فی العلم اللهی � الشكوك علی ابرقلس � ردنامه فرفوریس به انابون المصری � النفس الصغیر � النفس الكبیر � الطب الروحانی - فی السیره الغلسفیه � امارات الاقبال الدوله و چند رساله دیگر فلسفی كه در رد بر مخالفان خود در مسئله قدم هیولی و لذت و معاد و ناقدان خود بر علم الهی ورد بر سیس ثنوی نگاشت.
كتاب دیگری نیز در رد نبوات و در نقض ادیان داشت به نام �فی النبوات� و شاید برای تكمیل اقوال خود در همین كتاب، كتاب معروف دیگر خود را به نام �حیل المتنبین� مشهور به �مخاریق الانبیاء � نگاشته بوده است.
محمد رازی علاوه بر تالیف های فلسفی، شروح و جوامعی هم از آثار متقدمین مانند ارسطو و افلاطون داشت. از افلاطیون رساله طیماوس را شرح كرد و از ارسطو جوامعی در منطق چون جوامع قاطیفوریاس و باری ارمینیاس و انالوطیقا ترتیب داد و نیز كتابی در منطق به روش و با اصطلاحات متكلمین اسلام تدوین كرد. دائره المعارف دانشمندان علم و صنعت درباره محمد بن زكریای رازی آمده است.
محمد رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد بلكه آزمایش را در كلیه مباحث علوم طبیعی ضروری می دانست. وی آزمایشهای شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و توصیف كرده كه امروزه هم هر شیمی دانی می تواند عینا آن را مجددا به معرض آزمایش درآورد. رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی كرد، در بابی وزن مخصوص تحقیقاتی به عمل آورد و به اكتشافات مهمی از قبیل اكتشاف الكل و اسید سولفوریك نایل آمد. وی نخستین كسی است كه كلیه اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم كرده است.�
لطفا و حتما در نظر سنجی شركت كنید. امیدوارم ازمقاله لذت ببرید و نظر دهید
نام وی محمد و نام پدرش زکریا است. رازی فیلسوف، عالم طبیعی، شیمیدان و پزشک
بزرگ ایران اسلامی و ملقب به جالینوس المسلمین از مفاخر مشاهیر جهان و یکی از
نوابغ روزگار قدیم است. مورخان شرقی در کتاب هایشان او را محمد بن زکریای رازی
خواندهاند، اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نام های رازس Rhazes=razes و رازی
Al-Razi در کتاب های خود یاد کردهاند. به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱
هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش دراین
شهر به تحصیلات در فلسفه و ریاضیات و نجوم و ادبیات پرداخت . چنین شهرت دارد که
در جوانی عود مینواخته و گاهی شعر میسرودهاست. بعدها به کار زرگری مشغول
شد و پس از آن به کیمیاگری روی آورد، وی در سنین بالا علم طب را آموخت. ابوریحان
بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و سپس در اثر کار زیاد با مواد تند
، تیز و بو چشمش آسیب دید، وی برای درمان چشم به پزشکی روی آورد. رازی در
سی سالگی به بغداد رفت و چون بر بیمارستان مقتدر گذر کرد به طب دلبستگی یافت و
به تحصیل این علم پرداخت و چون در آن چیره دست شد، به ری بازگشت و به خدمت
منصوربن اسحاق حاکم ری در آمد و سرپرست بیمارستان ری شد. بعدها به بغداد رفت و
ریاست بیمارستان مقتدر را بر عهده گرفت و شهرت وی در بغداد به جایی رسید که
سابقه نداشت. محل و تاریخ وفات محمد رازی به درستی مشخص نیست، بیرونی وفات
او را در ماه شعبان سال ۳۱۳ هجری نوشته و تعداد تألیف های وی را بیش از پنجاه و
شش کتاب و رساله دانسته است. از مهمترین آثار او یکی «الحاوی» است که به نظر از
«قانون» ابن سینا مهمتر است. این کتاب چند قرن مورد مطا لعه و مراجعه، بلکه تنها
کتاب اصلی درسی طب به شمار می رفته است. الحاوی دائره المعارفی بوده که اکنون
تمام آن در دست نیست. محمد رازی این کتاب را به صورت یادداشتهای متعددی تهیه
کرده بود و بعد از مرگ وی به دستور ابن عمید از روی یادداشتهای او کتاب را استنساخ و
تنظیم کردند. مقدار زیادی از نتایج آزمایشها و مطالعات رازی در این کتاب جمع است.اثر
دیگر رازی «طب المنصوری» است که به نام منصور بن اسحاق حاکم ری تألیف و تنظیم
شده است. طب المنصوری و برخی از رساله های طبی دیگر محمد رازی به زبان لا تین
ترجمه و چاپ شده و مورد استفاده اروپاییان بوده است. کتاب «من لا یحضره الطبیب»
اثر دیگر وی شامل دستورهای ساده برای معا لجات گوناگون است. کتاب دیگر او «برء
الساعه» است. در علم کیمیا باید رازی را سرآمد دانشمندان اسلامی دانست. از
کارهای مهم او که متکی به آزمایشهای متعدد بوده، کشف جوهر گوگرد (اسید
سولفوریک) و الکل است. محمد رازی کتابهای متعدد در کیمیا به رشته تحریر در آورده
است که از آن جمله «کتاب الاکسیر» و «کتاب التدبیر» را باید نام برد. این فیلسوف و
پزشک نا می ایران علاوه بر علم وسیع کیمیا و پزشکی جهانگیر، در فلسفه نیز دارای
تحقیقات عمیقی است که مورد توجه و اهمیت می باشد. از کتابها و آثار فلسفی او
اکنون جز تعداد معدودی در دست نیست، ولی آن چه از فهرست بیرونی و سایر مأخذ بر
می آید. وی کتابهای متعدد در کلیات مسا یل طبیعی و منطقیات و ما بعدا لطبیعیه
داشته است و آنها عبارتند از کتابهای: سمع الکیان الهیولی الصغیر و الهیولی الکبیر
محمد رازی نه فقط در طب به تجربه دست می زد بلکه آزمایش را در کلیه مباحث علوم
طبیعی ضروری می دانست. وی آزمایشهای شیمیایی خود را با چنان دقتی تشریح و
توصیف کرده که امروزه هم هر شیمیدانی می تواند عیناً آن را مجددا به معرض آزمایش
درآورد. رازی مواد شیمیایی را طبقه بندی کرد، وی نخستین کسی است که کلیه
اشیای عالم را به سه طبقه حیوانات، نباتات، جامدات تقسیم کرده است. مسعودی در
کتاب التنبیه و الاشراف گفته است که: رازی در سال ۳۱۰ هجری کتابی در سه مقاله
راجع به فلسفه فیثا غوری نگاشت و بعید نیست این توجه به فلسفه فیثاغوری جدید
نتیجه تعلم رازی نزد ابوزید بلخی بوده باشد که از شاگردان کندی و متوجه فلسفه
فیثاغوری جدید بود. استادان زکریای رازی : مورخان طب و فلسفه در قدیم به تفاریق
استادان رازی را سه تن یاد کردهاند: ابن ربن طبری: زکریا در طب شاگرد وی بوده است.
ابوزیذ بلخی: حکیم زکریای رازی در فلسفه شاگرد وی بوده است. ابوالعباس محمد بن
نیشابوری: استاد محمد بن زکریا رازی در حکمت مادی (ماترلیسیم) یا گیتیشناسی
بوده است. دانش شیمی ، پزشکی و طبیعت شناس بزرگ ایرانی را پدر شیمی یاد
کردهاند، از آن رو که دانش کیمیایی کهن را به علم شیمی نوین دگرگون ساخت. ابن
ندیم از قول رازی گفته است: “روا نباشد که دانش فلسفه را درست دانست و مرد
دانشمند را فیلسوف شمرد، اگر دانش کیمیا در وی درست نباشد و آن را نداند.” مکتب
کیمیا : رازی مکتب جدیدی در علم کیمیا تأسیس کرده که آن را میتوان مکتب کیمیای
تجربی و علمی نامید. ژولیوس روسکا دانشمند برجستهای که در شناسایی کیمیا
(شیمی) رازی به دنیای علم بیشتر سهم و جهد مبذول داشته، رازی را پدر شیمی
علمی و بانی مکتب جدیدی در علم دانسته، شایان توجه و اهمیت است که قبلا این
لقب را به دانشمند بلند پایه فرانسوی لاوازیه داده بودند. به هر حال آنچه مسلم است
تأثیر فرهنگ ایرانی دوران ساسانی در پیشرفت علوم دوران اسلامی و از جمله
کیمیاست که در نتیجه موجب پیشرفت علم شیمی امروزه شده است. نظریه اتمی و
رازی : در فرآیند دانش کیمیا به علم شیمی توسط رازی، نکتهای که از نظر محققان و
مورخان علم، ثابت گشته، نگرش “ذره یابی” یا اتمسیتی رازی است. کیمیاگران، قائبه
تبدیل عناصر به یکدیگر بودهاند و این نگرش موافق با نظریه ارسطویی است که عناصر را
تغییرپذیر یعنی قابل تبدیل به یکدیگر میداند. لیکن از نظر ذره گرایان عناصر غیر قابل
تبدیل به یکدیگرند و نظر رازی هم مبتنی بر تبدیل ناپذیری آنهاست و همین علت کلی در
روند تحول کیمیایی کهن به شیمی نوین بوده است. به تعبیر تاریخی زکریا، “کیمیا”
ارسطویی بوده است و “شیمی” دموکریتی است. به عبارت دیگر، شیمی علمی رازی،
مرهون نگرش ذرهگرایی است، چنانچه همین نظریه را بیرونی در علم “فیزیک” کار است
و بسط داد. اکتشافات رازی در شیمی : رازی توانست مواد شیمیایی چندی از جمله
الکل و اسید سولفوریک (زیت الزاج) و جز اینها را کشف کرد. ارتباط رازی با دیگر
دانشها : رازی در علوم طبیعی و از جمله فیزیک تبحر داشته است. ابوریحان بیرونی
و عمر خیام نیشابوری، بررسیها و پژوهشهای خود را از جمله در چگالسنجی زر و
سیم مرهون دانش “رازی” هستند. رازی در علوم فیزیولوژی و کالبدشکافی،
جانورشناسی، گیاه شناسی، کانیشناسی، زمین شناسی، هواشناسی
و نورشناسی دست داشته است. گرچه رازی در سال ۳۰۴ خورشیدی؛ ۳۱۳ هجری
قمری در زادگاهش چشم از جهان فروبست اما خورشید نبوغ رازی با آثار ماندگارش
همیشه بر تاریخ علم میتابد. رازی مؤلف و پژوهشگر پرکاری بود. طبق فهرستی که
ابوریحان بیرونی در کتاب « فهرست کتب رازی » ارائه کرده ۱۸۴ عنوان کتاب در
زمینههای مختلف است که ۵۶ کتاب مرتبط با طب، طبیعیات، ۳۳ کتاب؛ منطق، ۷ کتاب؛
ریاضیات و اخترشناسی، ۱۰ کتاب؛ تفسیر و تخلیص کتابهای فلسفی و پزشکی
دیگران، ۷ کتاب؛ علوم فلسفی و تخمینی، ۱۷ کتاب؛ ماوراءالطبیعه، ۶ کتاب؛ الهیات،
۱۴ کتاب؛ کیمیا، ۲۲ کتاب؛ کفریات، ۲ کتاب و فنون مختلفه، ۱۰ کتاب. تالیفات زکریای
رازی : ۱٫ جامع کبیر ( الحاوی ) : این کتاب بزرگترین دانشنامهی پزشکی است. رازی در
آن نظریههای پزشکی طبیبان پیش از خود را باذکر منبع و بدون تغییر گردآوری کرده
است. ابوعلی سینا در تالیف قانون از این کتاب بهرهی فراوان برده است. این کتاب در
۱۲۹۷ میلادی به لاتین ترجمه شده و بارها در اروپا تجدید چاپ گردید و جز کتابهای
دانشکده پزشکی پاریس در ۱۳۹۵ بود. ۲٫ الکناش منصوری: زمانی که رازی به در
خواست ابوصالح منصوربن اسحاق سامانی، والی ری به زادگاه خود بازگشت و ریاست
بیمارستان ری را به عهده گرفت این کتاب را به نام وی نوشت. در این کتاب رازی از
تشریح استخوانها وعضلات، مغز، قلب، چشم، کلیه و مثانه، دستگاه گوارش، ستون
فقرات و زوائد و سوراخهای آن، نخاع و غیره سخن گفته است. در مجموع این کتاب
حاوی ۱۰ مقاله در توضیح مفاهیم پایهای پزشکی است و بعد از الحاوی مهمترین کتاب
پزشکی وی است. مقالهی ۹ام آن با نام « دربارهی درمان همهی بیماریها از فرق سر
تا نوک پا » بسیار مورد توجه بوده است و به طور جداگانه نیز در اروپا به چاپ رسیده
است. این کتاب نخستین کتاب پزشکی چاپ شده به شیوهی گوتنبرگ است. ۳٫
الجدری و الحصبه ( آبله وسرخک ) : پیرامون آبله و سرخک و شرح تفاوتهای آنها است.
همان طور که گفته شد رازی اولین پزشکی است که متوجه تفاوت این دو بیماری شد و
به تالیف کتاب دربارهی آن پرداخت. نکتهی جالب در مورد این کتاب شیوهی نگارش آن
است که با اصول امروزی مطابقت میکند. ۴٫ تقاسیم العلل: رازی در این کتاب به
دستهبندی و طبقهبندی بیماریها پرداخته و چکیدهای از روشهای درمانی آنها را بیان
کرده است. ۵٫ الفصول (المرشد): چکیدهی پزشکی میباشد. ۶٫ فی محنه الطبیب و
کیف ینبغی ان یکون: به شرح ویژگیهای لازم برای پزشک میپردازد. ۷٫ برء الساعه: در
آن فوریتهای پزشکی را ارائه کرده. ۸٫ من لایحضره طبیب: روشهای خود درمانی را
برای اشخاصی که به پزشک دسترسی ندارند فراهم کرده است.
اول شهریورماه هر سال، به مناسبت بزرگداشت ابوعلی سینا، حکیم و پزشک سرآمد روزگاران، روز پزشک نامگذاری شده است.
پزشک برگرفته شده است از کلمه "بیجاشک" که به زبان پهلوی و به معنای درمانگر است.دارو هم به زبان پهلوی به داروک آمده است.
ابوعلی سینا به گفته همه عالمان علم، یکی از بزرگ ترین دانشمندان تمام دوره های تاریخی جهان است.چنین درباره ی او گفته اند که: «هیچ یک از علوم زمان برای وی بیگانه نبوده است».
بوعلی سینا در هجده سالگی، تمام علوم زمان خود را آموخته و بر آن مسلط شده بود.به طوری که سال ها بعد گفت:«آن چه در آن زمان می دانستم، به همان گونه است که اکنون می دانم و تا به امروز چیزی بر آن نیفزوده ام» و این شعر را سرود:
کردم همه مشکلات عالم را حل از قعر گل سیاه تا اوج زحل
هر بند گشوده شد، مگر بند اجل فارغ گشتم ز قید هر مکر و حیل
پزشکی ابن سینا
ابوعلی سینا، نه تنها یکی از بزرگ ترین فیلسوفان جهان، بلکه یکی از برجسته ترین چهره های تاریخ پزشکی در همه دوران هاست. مهم ترین اثر وی در پزشکی، کتاب قانون (القانون فی الطب) است که آن را پیش از سال 406 هجری قمری، یعنی در حدود 35 سالگی تألیف کرده است.
این کتاب طی چندین سده، چه در سرزمین های اسلامی و چه در اروپای سده های میانه، از همه کتاب های دیگر برتر بوده است. البته ابن سینا به جز قانون، کتاب های دیگری هم در علم پزشکی نوشته است. کتاب هایی مانند الارجوزةٌ فی الطب که در قالب شعر نوشته شده و خلاصه مطالب کتاب قانون است،مقالة فی احکام الادویه القلبیه، رساله فی الفَصد، رساله فی القولنج و... .
در طول تاریخ، پزشکی شغلی مقدس بوده و بسیاری از طبیبان روزگاران کهن، از عالمان دینی و اولیای الهی بوده اند و با شفادهی بیماری جسمی ، آن را وسیله جذب و هدایت مردم به سوی ارزش های معنوی قرار داده اند.
ارزش پزشکی
هر اندازه موضوع علمی پراهمیت و هدف آن مقدس تر باشد، آن علم هم از ارزش و اهمیت بیش تری برخوردار خواهد بود. موضوع دانش پزشکی بدن انسان، و هدف آن تأمین سلامت و تندرستی آدمی است، و اهمیت این موضوع و هدف از دیدگاه اسلام بر کسی پوشیده نیست؛ زیرا اسلام تا آنجا به سلامت انسان اهمیت می دهد که اگر تکلیف واجبی به سلامت آدمی لطمه بزند، انجام آن حرام خواهد بود.
در اسلام، علم پزشکی همتای علم دین، ارزشمند به شمار آمده است؛ چنان که امام علی علیه السلام فرمود: «دانش بر دو نوع است: دانش دینی و دانش بدن و سلامت آن». که اولی در سلامت روح آدمی می کوشد و دومی برای تندرستی و سلامت جسمی انسان تلاش می کند.
بن سینا (شیخ الرئیس ابو علی سینا) یا پور سینا (۳۵۸-۴۱۶ خورشیدی، ۳۷۰-۴۲۸ قمری، ۹۸۰-۱۰۳۷ میلادی) پزشک اهل ایرانزمین، مشهورترین و تاثیر گذارترینِ فیلسوفان و دانشمندان اسلامی بود.[۱] وی ۴۵۰ کتاب در زمینههای گوناگون نوشتهاست که تعداد زیادی از آنها در مورد پزشکی و فلسفهاست. جرج سارتن او را مشهورترین دانشمند سرزمینهای اسلامی میداند که یکی از معروفترینها در همهٔ زمانها و مکانها و نژادها است. کتاب معروف او کتاب قانون است.
ابن سینا یا پورسینا حسین پسر عبدالله زاده در سال ۳۷۰ هجری قمری و در گذشته در سال ۴۲۸ هجری قمری، دانشمند و پزشک و فیلسوف بود. نام او را به تفاریق ابن سینا، ابوعلی سینا، و پور سینا گفتهاند. در برخی منابع نام کامل او با ذکر القاب چنین آمده: حجةالحق شرفالملک شیخ الرئیس ابو علی حسین بن عبدالله بن حسن ابن علی بن سینا البخاری. وی صاحب تألیفات بسیاری است و مهمترین کتابهای او عبارتاند از شفا در فلسفه و منطق و قانون در پزشکی.
«بوعلی سینا را باید جانشین بزرگ فارابی و شاید بزرگترین نماینده حکمت در تمدن اسلامی بر شمرد. اهمیت وی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار است زیرا تا عهد او هیچیک از حکمای مسلمین نتوانسته بودند تمامی اجزای فلسفه را که در آن روزگار حکم دانشنامهای از همه علوم معقول داشت در کتب متعدد و با سبکی روشن مورد بحث و تحقیق قرار دهند و او نخستین و بزرگترین کسی است که از عهده این کار برآمد.»(اموزش و دانش در ایران، ص۱۲۵)
«وی شاگردان دانشمند و کارآمدی به مانند ابوعبید جوزجانی، ابوالحسن بهمنیار، ابو منصور طاهر اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن احمد المعصومی را که هر یک از ناموران روزگار گشتند تربیت نمود.»(خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۴۹۳)
بخشی از زندگینامه او به گفته خودش به نقل از شاگردش ابو عبید جوزجانی بدین شرح است:
پدرم عبدالله از مردم بلخ بود در روزگار نوح پسر منصور سامانی به بخارا درآمد. بخارا در آن عهد از شهرهای بزرگ بود. پدرم کار دیوانی پیشه کرد و در روستای خرمیثن به کار گماشته شد. به نزدیکی آن روستا، روستای افشنه بود. در آنجا پدر من، مادرم را به همسری برگزید و وی را به عقد خویش درآورد. نام مادرم ستاره بود من در ماه صفر سال ۳۷۰ از مادر زاده شدم. نام مرا حسین گذاشتند چندی بعد پدرم به بخارا نقل مکان کرد در آنجا بود که مرا به آموزگاران سپرد تا قرآن و ادب بیاموزم. دهمین سال عمر خود را به پایان میبردم که در قرآن و ادب تبحر پیدا کردم آنچنانکه آموزگارانم از دانستههای من شگفتی مینمودند.
در آن هنگام مردی به نام ابو عبدالله به بخارا آمد او از دانشهای روزگار خود چیزهایی میدانست پدرم او را به خانه آورد تا شاید بتوانم از وی دانش بیشتری بیاموزم وقتی که ناتل به خانه ما آمد من نزد آموزگاری به نام اسماعیل زاهد فقه میآموختم و بهترین شاگرد او بودم و در بحث و جدل که شیوه دانشمندان آن زمان بود تخصصی داشتم.
ناتلی به من منطق و هندسه آموخت و چون مرا در دانش اندوزی بسیار توانا دید به پدرم سفارش کرد که مبادا مرا جز به کسب علم به کاری دیگر وادار سازد و به من نیز تاکید کرد جز دانش آموزی شغل دیگر برنگزینم. من اندیشه خود را بدانچه ناتلی میگفت میگماشتم و در ذهنم به بررسی آن میپرداختم و آن را روشنتر و بهتر از آنچه استادم بود فرامیگرفتم تا اینکه منطق را نزد او به پایان رسانیدم و در این فن بر استاد خود برتری یافتم.
چون ناتلی از بخارا رفت من به تحقیق و مطالعه در علم الهی و طبیعی پرداختم اندکی بعد رغبتی در فراگرفتن علم طب در من پدیدار گشت. آنچه را پزشکان قدیم نوشته بودند همه را به دقت خواندم چون علم طب از علوم مشکل به شمار نمیرفت در کوتاهترین زمان در این رشته موفقیتهای بزرگ بدست آوردم تا آنجا که دانشمندان بزرگ علم طب به من روی آوردند و در نزد من به تحصیل اشتغال ورزیدند. من بیماران را درمان میکردم و در همان حال از علوم دیگر نیز غافل نبودم. منطق و فلسفه را دوباره به مطالعه گرفتم و به فلسفه بیشتر پرداختم و یک سال و نیم در این کار وقت صرف کردم. در این مدت کمتر شبی سپری شد که به بیداری نگذرانده باشم و کمتر روزی گذشت که جز به مطالعه به کار دیگری دست زده باشم.
عد از آن به الهیات رو آوردم و به مطالعه کتاب ما بعد الطبیعه ارسطو اشتغال ورزیدم ولی چیزی از آن نمیفهمیدم و غرض مؤلف را از آن سخنان درنمییافتم از این رو دوباره از سر خواندم و چهل بار تکرار کردم چنانکه مطالب آن را حفظ کرده بودم اما به حقیقت آن پی نبردهبودم. چهره مقصود در حجاب ابهام بود و من از خویشتن ناامید میشدم و میگفتم مرا در این دانش راهی نیست... یک روز عصر از بازار کتابفروشان میگذشتم کتابفروش دوره گردی کتابی را در دست داشت و به دنبال خریدار میگشت به من الحاح کرد که آن را بخرم من آن را خریدم، اغراض مابعدالطبیعه نوشته ابو نصر فارابی، هنگامی که به در خانه رسیدم بیدرنگ به خواندن آن پرداختم و به حقیقت مابعدالطبیعه که همه آن را از بر داشتم پی بردم و دشواریهای آن بر من آسان گشت. از توفیق بزرگی که نصیبم شده بود بسیار شادمان شدم. فردای آن روز برای سپاس خداوند که در حل این مشکل مرا یاری فرمود. صدقه فراوان به درماندگان دادم. در این موقع سال ۳۸۷ بود و تازه ۱۷ سالگی را پشت سر نهاده بودم.
وقتی من وارد سال ۱۸ زندگی خود میشدم نوح پسر منصور سخت بیمار شد، اطباء از درمان وی درماندند و چون من در پزشکی آوازه و نام یافته بودم مرا به درگاه بردند و از نوح خواستند تا مرا به بالین خود فرا خواند. من نوح را درمان کردم و اجازه یافتم تا در کتابخانه او به مطالعه پردازم. کتابهای بسیاری در آنجا دیدم که اغلب مردم حتی نام آنها را نمیدانستند و من هم تا آن روز ندیده بودم. از مطالعه آنها بسیار سود جستم.
ندی پس از این ایام پدرم در گذشت و روزگار احوال مرا دگرگون ساخت من از بخارا به گرگانج خوارزم رفتم. چندی در آن دیار به عزت روزگار گذراندم نزد فرمانروای آنجا قربت پیدا کردم و به تالیف چند کتاب در آن شهر توفیق یافتم پیش از آن در بخارا نیز کتابهایی نوشته بودم. در این هنگام اوضاع جهان دگرگون شده بود ناچار من از گرگانج بیرون آمدم مدتی همچون آوارهای در شهرها میگشتم تا به گرگان رسیدم و از آنجا به دهستان رفتم و دوباره به گرگان بازگشتم و مدتی در آن شهر ماندم و کتابهایی تصنیف کردم. ابو عبید جوزجانی در گرگان به نزدم آمد.
بو عبید جوزجانی گوید: این بود آنچه استادم از سرگذشت خود برایم حکایت کرد. چون من به خدمت او پیوستم تا پایان حیات با او بودم. بسیار چیزها از او فرا گرفتم و بسیاری از کتابهای او را تحریر کردم استادم پس از مدتی به ری رفت و به خدمت مجدالدوله از فرمانروایان دیلمی درآمد و وی را به بیماری سودا دچار شده بود درمان کرد و در آنجا به قزوین و از قزوین به همدان رفت و مدتی دراز در این شهر ماند و در همین شهر بود که استادم به وزارت شمسالدوله دیلمی فرمانروای همدان رسید. در همین اوقات استادم کتاب قانون را نوشت و تالیف کتاب عظیم شفا را به خواهش من آغاز کرد. چون شمس الدوله از جهان رفت و پسرش جانشین وی گردید استاد وزارت او را نپذیرفت و چندی بعد به او اتهام بستند که با فرمانروای اصفهان مکاتبه دارد و به همین دلیل به زندان گرفتار آمد ۴ ماه در زندان بسر برد و در زندان ۳ کتاب به رشته تحریر درآورد. پس از رهایی از زندان مدتی در همدان بود تا با جامه درویشان پنهانی از همدان بیرون رفت و به سوی اصفهان رهسپار گردید. من و برادرش و دو تن دیگر با وی همراه بودیم. پس از آنکه سختیهای بسیار کشیدیم به اصفهان در آمدیم. علاءالدوله فرمانروای اصفهان استادم را به گرمی پذیرفت و مقدم او را بسیار گرامی داشت و در سفر و حضر و به هنگام جنگ و صلح استاد را همراه و همنشین خود ساخت. استاد در این شهر کتاب شفاء را تکمیل کرد و به سال ۴۲۸ در سفری که به همراهی علاءالدوله به همدان میرفت، بیمار شد و در آن شهر در گذشت و هم در آن شهر به خاک سپرده شد. ر.ک.زندگینامه ابن سینا
ابن سینا از حیث نیرو جسمانی مردی نیرومند بود و به همین خاطر از کار کردن احساس خستگی نمیکرد. او با داشتن این نیروی فراوان جسمی میتوانست از پس کار وزارت فرمانروایان برآید و همیشه چه در یفر و چه در نبرد همراه آنان باشد و علاوه بر این به کار دانش و نوشتن نیز بپردازد. میگویند که او شبها تا دیرگاه به نوشتن کتاب و رساله میپرداخت و در این کار افراط میکرد. ابن سینا از لحاظ نیروی ذهنی و تفکر نیز بسیار نیرومند بود. اینکه او در هجده سالگی توانست تمامی دانشهای زمان خود را فراگیرد خود نشانگر نیروی ذهنی اوست.
نکتهٔ منفی در اخلاق ابن سینا گفتار زشت و تند او نسبت به دانشمندان همدورهٔ خود و حتی به گذشتگانی مانند افلاطون و زکریای رازی بود.
ابن سینا بسیار تابع فلسفه ارسطو بود و از این نظر به استادش فارابی شباهت دارد. مبحث منطق و نفس در آثار او در واقع همان مبحث منطق و نفس ارسطو و شارحان او نظیر اسکندر افرودیسی و ثامیسطیوس است. اما ابن سینا هرچه به اواخر عمر نزدیک میشد، بیشتر از ارسطو فاصله میگرفت و به افلاطون و فلوطین و عرفان نزدیک میشد. داستانهای تمثیلی او و نیز کتاب پرحجم منطق المشرقین که اواخر عمر تحریر کرده بود، شاهد این مدعاست. امروزه از این کتاب تنها مقدمه اش در دست است. اما حتی در همین مقدمه نیز ابن سینا به انکار آثار دوران ارسطویی خویش مانند شفا و نجات میپردازد.[۲]
ه دلیل آنکه در آن عصر، عربی زبان رایج آثار علمی بود، ابن سینا و سایر دانشمندان ایرانی که در آن روزگار میزیستند کتابهای خود را به زبان عربی نوشتند. بعدها بعضی از این آثار به زبانهای دیگر از جمله فارسی ترجمه شد.
افزون بر این، ابنسینا در ادبیات فارسی نیز دستی قوی داشتهاست. بیش از ۲۰ اثر فارسی به او منسوب است که از میان آنها انتساب دانشنامه علائی و رساله نبض بدو مسلم است. آثار فارسی ابنسینا، مانند سایر نثرهای علمی زمان وی، با رعایت ایجاز و اختصار کامل نوشته شدهاست.[۳]
آثار فراوانی از ابنسینا به جا مانده و یا به او نسبت داده شده که فهرست جامعی از آنها در فهرست نسخههای مصنفات ابن سینا[۴] آورده شدهاست. این فهرست شامل شامل ۱۳۱ نوشته اصیل از ابن سینا و ۱۱۱ اثر منسوب به او است.[۳]
شهـــــــــــــادت هنـر مـردان خداســـــــــــــــــــت. . .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اول حرفم را با یكی از اشعار حافظ كه خیلی به آن علاقه دارم شروع می كنم
درد عشقی كشیده ام كه نپرس زهر هجری چشیده ام كه مپرس
گشته ام در جهان و آخر كار دلبری برگزیده ام كه نپرس
سوی من لب چه می گزی كه مگو لب لعلی گزیده ام كه مپرس
گفتند كه هر مسلمانی باید یك وصیت نامه داشته باشد منم این وقت شب نمی دونم چی شد كه یك دفعه این زد به سرم كه برم وصیت نامه بنویسم شاید به نظر شما حرفهایم و مخصوصا این خط خرچنگ قورباغه من خنده دار باشد بازی سرنوشت كه این حرفها را نمی شناسد اول از همه از پدر و مادر عزیزم تشكر می كنم بابت این همه زحمات كه در حق بنده قدر نشناس داشته اند شنیده بودم كه فرمانده های ما گفتند دست پدر ومادر را باید بوسید ومن هم چند بار قصد چنین كاری را داشتم كه یك بار به شوخی توانستم دست پدرم را ببوسم البته پدرم اجازه نمی داد كه دستش را ببوسم وبالاخره با چند ترفند پاسداری توانستم به مقصود خود برسم و از مادر نیز چند بار خواستم كه اجازه بدهد تا دست و پای او را ببوسم و ایندفعه هم با چند ترفند پاسداری توانستم پای مادر را ببوسم . خوب بریم سر بقیه مطلب كه من مال و اموالی ندارم كه بگم این مال داداشم و این یكی برای فلانی ، فقط چند توصیه به خواهرانم دارم كه خیلی خیلی دوستشان دارم اول اینكه حجاب را رعایت كنند چون شهدای ما برای حفظ ناموس و حفظ اسلام شهید شدند تا حتی یك تار موی ناموس آنها را نا محرم نگاه نكند چه برسد به اینكه بیگانه ها بخواهند نگاه كج به آنها داشته باشند .منظورم از حجاب این است كه حتی یك تار موی خود را در معرض دید نامحرم قرار ندهید دوم اینكه فرزندان خود را طوری تربیت كنید كه با روحیه ایثار و انفاق وگذشت از جان خود در راه خداوند تبارك و تعالی بزرگ شوند و طبق فرمایش امام عزیز و راحلمان كه می گوید از دامن زن مرد به معراج می رود
.در اینجا جا دارد كه بگویم من از اول به عشق شهادت وارد سپاه شدم ولی وقتی وارد مادیات آن می شوی منظورم این است كه غرق مادیات شوی فكر شهادت كم رنگ می شه من آنقدر غرق گناه هستم كه خجالت می كشم از خدا طلب كنم توی ذهنم فكر می كنم كه خدا به من می گه این همه گناه كردی الان شهات می خوای كه هر چی گناه كردی یكدفعه پاك بشه، البته فكر مثبت تو ذهنم می آد كه می گه خدا آنقدر رحمان و رحیم هست كه با توبه(صد بار شكستیم حق خودشو می بخشه ولی حق الناس می مونه كه این مردم هستند اون دنیا یقه ما را میگیرند، در اینجا از تمام كسانی كه به گردن بنده حقیر حقی دارند می خواهم كه حلالم كنند چون اگر یكی را در این دنیا حلال كنند مطمئن باشند كه شخص دیگری هست كه اون دنیا حلالش كنه، اگر هم ما را البته بگویم بنده حقیر را بهتر است، حلال نكردند وعده ما قیامت ان شاالله كه آقامون امام حسین(ع) شفاعت ما رو بكنه كه از سر تقصیر ما بگذرین. احساس كردم این مطلب را اینجا ذكر كنم: من خیلی به حضرت زهرا(س) علاقه داشتم طوری كه هر وقت به فكرش می افتم اشكم جاری می شود و از این خانم بزرگوار می خواهم كه از خدا بخواد كه از سر تقصیر ما بگذره تا هر چه زودتر به اون عشق كه وارد سپاه شدم برسم. شهادت شهادت شهادت. در آخر با یك دعا حرفهایم را به پایان می رسونم: اللهم عجل لولیك الفرج والعافیة والنصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یده.
آمین یا رب العالمین
فرق بین محتوا و صورت : منطق ،تنظیم صورت تفکر می کند و کار به ماده ندارد . و از صورت و چینش کلام سخن به میان می اید
سخنرانی دارای :
1- محتوا:مواد تشکیل دهنده سخنرانی ما سخن میگوییم
در شماره پیشین بخش اول از گفت و گوی نمادین با امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) در خصوص روش سخنوری را از نظر گذراندید اینک بخش دوم از این گفت و گو را می خوانید. 22ـ یا امیرالمؤمنین! گاهی بعضی از منبری ها و سخنران ها سخنان خود را بسیار طول می دهند؛ به گونه ای که آدم خیلی خسته می گردد و هِی از این پا به آن پا می شود و دلش می خواهد هر چه زودتر مجلس تمام گردد و از آن مجلس بیرون رود و راحت شود. آیا اینان کار درستی می کنند؟ و آیا همین طول دادنِ سخنرانی هایشان باعث نمی شود که مردم نسبت به منبر و منبری و سخنرانی و سخنران دلزده گردند؟ از آفت هایی که دچار برخی از سخنران ها و سخنرانی ها شده، همین آفت است. نمی دانم مگر این ها نشنیده اند که من گفته ام:
«آفة الکلام الإطالة»آفت سخن گفتن، طول دادن آن است. (995) 23. یا علی! گاهی اوقات، برخی از شنوندگانِ فضول و با شیطنت، در هنگام سخنرانی مَتَلک یا تیکه ای به سخنران می پرانند و یا گاهی به اصطلاح معروف، «پارازیت» می اندازند. سخنران در برخورد با این گونه شنوندگان چه کار باید بکند؟ گاهی در برابر این گونه شنوندگان باید دانست:
«ربّ کلام جوابه السکوت»چه بسا سخنی که پاسخ آن، چیزی جز سکوت نیست. (495) 24. اماما! گاهی در سخنرانی حرف اشتباهی می زنیم و یا خطایی را مرتکب می شویم و در همان موقع و در همان سخنرانی یا در شب و یا شب های بعد از آن و در جلسه یا جلسات بعدی، متوجه اشتباه و خطای خود می گردیم. در این گونه موارد می خواستم بدانم که آیا در برابر شنوندگانِ خود باید به خطا و اشتباهِمان اقرار و اعتراف کنیم و آن را ذکر نماییم و یا به طور کلی بگوییم که مثلاً دیشب خطا و اشتباهی را در سخنانمان داشته ایم و به جزئیات آن اشاره نکنیم و فقط از آنان عذرخواهی نماییم؟ باید توجه داشت که یکی از نکات در این گونه موارد این است:
«ربّ جرم أغنی عن الإعتذار عنه الإقرار»چه بسا خطا و اشتباهی که اقرار و اعتراف کردن به آن، شخص را از عذر خواهی در برابر آن بی نیاز می کند. (147) 25. علی جان! آیا در همه جا باید به طور یکسان سخن بگوییم و یا بسته به جاها و افراد و زمان های گوناگون باید به صورت های گوناگون سخنرانی کنیم که حتی از حالت یکنواختی و غیر متنوع نیز خارج شود؟ بله! درست است، چون:
«لکلّ مقام مقال»برای هر جای خاصی سخن خاصی وجود دارد. (952) 26. یا مولا! چنانچه بخواهیم در سخنرانی هایمان مردم را موعظه کنیم و به آنان پند و اندرزی دهیم، بهترین پند و موعظه چیست؟ یکی از بهترین پندها این است:
«أنفع المواعظ ما ردع»سودمندترین پندها و موعظه ها آن است که دیگران را از گناه باز دارد. (414) 27. سؤال کوتاهی داشتم آقا جان! در سخن گفتن با مردم و سخنرانی کردن برای آنان، چگونه حرف بزنیم و رفتار بکنیم تا مخاطبان و شنوندگانمان با ما خوش بیان و خوش برخورد باشند؟ سؤال خوبی است و راهش هم این است؛ هر چند راه های دیگری نیز وجود دارد:
«أجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب»با دیگران زیبا سخن بگویید تا پاسخ زیبا هم از آنان بشنوید. (294) 28. پیشتر و بیشتر آموختیم که چه سخنی را بگوییم. مولا جان! حالا اگر امکان دارد برای ما بفرمایید که چه سخنی نگوییم؟ یکی از سخنانی که باید گفته نشود، این است:
«... لا تقل ما یکسبک وزرا أو ینفرّ عنک حرّا»سخنی را نگو که گناهی را برای تو به بار آورد و یا انسان آزاده ای را از تو براند. (945) 29. یا امیر مؤمنان! می دانیم که عادت ها بر دو نوعند: یکی عادت های خوب و دیگری عادت های بد. به نظر من، از عادت های بد در هنگام سخنرانی این است که سخنران با تسبیح خود بازی کند، یا عمامه اش را بالا و پایین ببرد، یا با انگشتانش عینک خود را جا به جا نماید، یا مرتب انگشتش را به سوی مخاطبان خود نشانه رود، یا با انگشتر و دکمه لباس خویش بازی کند و یا چیزهای دیگری مانند آن. اینک شما از عادت های خوب سخنور برای ما بفرمایید. یکی از عادت های خوب برای سخنور این است:
«عوّد لسانک لین الکلام...»زبان خویش را به نرم گویی عادت دهید. (792) 30. مولای ما! اگر ممکن است یکی از علت های استقبال مردم از سخنرانان موفق را برای ما بیان بفرمایید تا آن را در سخنرانی هایمان به کار گیریم و ان شاءالله ما هم سخنران موفقی شویم و باشیم؟ چون خیلی از ما دوست داریم که به اصطلاح، تعداد «پامنبری»هایمان فراوان باشند و جای سوزن انداختن در مجلس نباشد. یکی از راه های استقبال مردم از سخنرانی ها و افزایش تعداد آنان در سخنرانی ها، توجه به این نکته مهم و کوتاه و ساده است:
«من عذب لسانه کثر إخوانه»هر کس شیرین سخن باشد، برادران (و دوستان) او فراوان شوند. (1028) 31. یا مولا! تعدادی از خطیبان گاهی لاف می آیند و لاف زنی و خالی بندی جزء عادتشان شده است. آیا این کار برای آنان نتیجه ای هم در برخواهد داشت؟ نه:
«رب صلف أورث تلفا»چه بسا لاف زنی که جز از دست دادن چیزها، چیزی به دست نمی آورد. (608) 32. سؤال کوتاهی از حضرت داشتم و آن سؤال این است که مخاطبان و شنوندگان ما چرا گاهی خسته و آزرده می شوند؟ از علت های مهم آن، پر گویی است:
«کثرة الکلام تملّ السّمع»پرگویی باعث می شود که گوش از نظرِ شنیدن خسته و آزرده گردد. (995) 33. تعدادی از سخنوران، با تردید و دو دلی سخن می گویند و محکم و استوار و با قاطعیت، سخنرانی نمی کنند؛ البته نظرم این نیست که متکبرانه و جاه طلبانه و بزرگ بینانه سخن بگویند، بلکه می خواهم بگویم که اینان از روی اعتقاد قلبی و برهان عقلی و با استحکام سخنرانی نمی نمایند. مولا جان! این کارِ درستی است؟ این گونه سخنوران اشتباه می کنند و باید بدانند:
«أحسن القول السداد»بهترین سخن، آن است که محکم و استوار باشد. (480) 34. یا مولا! تعدادی از منبری ها و سخنران ها گاهی عصبانی می شوند و تعصب بی جا به خرج می دهند و حرف های نادرستی می زنند و گویی می خواهند به سوی مستمعان خود تیر شلیک کنند، آیا این گونه شلیک کردن، کار پسندیده ای است؟ فرزندم! بهترین شلیک تیر این است:
«أصوب الرّمی القول المصیب»بهترین تیری که به سوی هدف شلیک می شود، سخن درست است. (438) 35. مولا! با کمال تأسف باید به محضرتان عرض کنم که گاهی برخی از منبری ها و سخنوران، در مجالس و جلسات سخنرانی هایشان از هر کسی تعریف و تمجید می کنند؛ به ویژه در مجالس ختم و فاتحه دیده می شود، شخصی که از دنیا رفته است، نه فقط آدم خوب و نیکو کاری نبوده، بلکه آدم بد و نکوهیده ای هم بوده است. و بعضی از سخنران ها، آن چنان از این مرحوم یا مرحومه تعریف و تمجید می نمایند که مگو و مپرس. اگر می شود اینان را نصیحتی بفرمایید تا از این کارها کمتر بکنند؛ هر چند تعریف و تمجید کردن از کسی در حد طبیعی و عادی اشکالی ندارد. یکی از بهترین نصیحت های من به آنان این است:
«أعظم اللّؤم حمد المذموم»بزرگترین فرومایگی برای آدمی این است که از شخص بد و نکوهیده تعریف و تمجید کند. (385) 36. گاهی اوقات برخی از سخنوران، حد و مرز خویش را رعایت نمی کنند و از موضوعات و مسائلی سخن می گویند که در حدِ قد و قواره آنان نیست و به اصطلاح معروف، این سخنان از دهانشان بزرگ تر است ؛ مثلاً نه درس عرفان خوانده اند و نه به مسائل عرفانی عمل کرده اند، اما مرتب دم ازعرفان و مسائل عرفانی می زنند و خود را عارف جلوه می دهند؛ یا اهل سیر و سلوک و کرامات و مکاشفات نیستند، ولی از سیر و سلوک و کرامات و مکاشفات سخن می گویند، و خویش را سالک نشان می دهند. می خواستم از حضرت بپرسم که نظر مبارکشان در این زمینه چیست؟ شفاف و صریح به شما بگویم:
«لا عقل لمن یتجاوز حدّه و قدره»کسی که پایش را از حد و منزلت خویش فراتر می گذارد، عقل ندارد. (198) 37. مولا جان! می گویند که یکی از شرایط مهم سخنوری «بلاغت» است. می خواستم از شما بپرسم که نشانه «بلاغت» چیست؟ بلاغت نشانه های مختلفی دارد که یکی از آن نشانه ها را برای شما می گویم:
«أیة البلاغة قلب عقول و لسان قائل»نشانه بلاغت و رسایی، داشتن دلی سرشار از خِرَد ورزی و زبانی سرشار از گویایی است. (1026) 38. ای علی! ما نمی دانیم چند دقیقه و یا حتی چند ساعت باید سخنرانی کنیم. برخی ها می گویند که فقط 20 دقیقه سخنرانی کنید و اگر قدرت خنداندن و با نشاط نگه داشتن مردم را نیز دارید، تا 30 دقیقه هم می توانید سخنرانی نمایید. برخی دیگر می گویند که بین 40 تا 50 دقیقه سخنرانی کردن، خوب و مناسب است. عده ای هم می گویند که کمتر از 90 دقیقه صحبت کردن فایده ای ندارد و بحث ها ناقص و ناتمام می ماند. مولا! آیا ملاک و معیار خاصی در این زمینه وجود دارد که ما به آن عمل کنیم؟ از معیارها در کمیت و مقدار سخنرانی این است که بدانیم:
«خیر الکلام ما لا یملّ و لا یقلّ»بهترین سخن، آن است که نه خسته کننده و آزار دهنده، و نه اندک و مختصر باشد. (995) ادامه دارد |
در سلسله نوشتار ( مهارتهای تبلیغ) برآنیم که قدری از جنبههای معرفتی در عرصهی تبلیغ دینی فراتر رفته و به جنبههای کاربردی و مهارتی در این حوزه بپردازیم. لکن پیش از هر چیز ضروری است به عنوان درآمد بحث با قلمرو تبلیغ و ساختار آن آشنا شویم.
در این قسمت به مباحث ذیل پرداخته شده است:
1 ) آشنایی با قلمرو تبلیغ دینی که سه حوزه را در بر میگیرد:
1 ـ 1 ) معرفت دینی که تعالیم و آموزههای دین را شامل میشود.
1 ـ 2 ) مهارتهای دینداری که نحوهی کار بست تعالیم و آموزهها در زندگی را میآموزد.
1 ـ 3 ) بصیرت دینی که در تعامل معرفت و مهارت به شخص دیندار این توان را میدهد که در فتنهها و حوادث پیچیدهی حیات اجتماعی و سیاسی با تحلیلی صحیح از مسایل، راه درست را بشناسد و تشخیص دهد.
2 ) آشنایی با ساختار تبلیغ دینی که مؤلفههای اصلی آن عبارتند از:
2 ـ 1 ) بنیانهای تئوریک نظام تبلیغ دینی.
2 ـ 2 ) روشهای تبلیغ دینی.
2 ـ 3 ) ابزارها و وسایل تبلیغ دینی.
2 ـ 4 ) اهداف و غایات تبلیغ دینی.
در این مقاله خواهیم دید که دو مؤلفه از مؤلفههای اصلی ساختار تبلیغ دینی، یعنی بنیانهای تئوریک نظام تبلیغ دینی و اهداف و غایات تبلیغ دینی، ثابت و کشفی و استنباطی از متون دینی و سیرهی اولیای دین علیه السلام هستند و دو مؤلفهی دیگر، یعنی روشهای تبلیغ دینی و ابزارها و وسایل تبلیغ دینی، متغیر و اختراعی و وضعی میباشند.
واژگان کلیدی:
تبلیغ، ساختار، معرفت، مهارت، بصیرت، نوسازی.
1 ) آشنایی با سه حوزهی تبلیغ دینی
تبلیغ و ترویج دین، هم جنبهی معرفتی دارد و هم جنبهی مهارتی.
جنبه معرفتی از مقولهی دانستن است و جنبهی مهارتی از مقولهی به کار بستن. زندگی و حیات بشر علاوه بر آن که نیاز به دانستهها دارد، اگر نگوییم بیش از آن، دست کم به اندازهی آن نیاز به مهارتهای زندگی دارد. برای یک فرد دیندار، دین مؤلفهای اساسی در زندگی است و در حقیقت، زندگی و حیات او با دین عجین است. برای یک فرد دیندار ضروری است که کسب مهارت نماید که چگونه تعالیم دینی را در زندگی خویش به کار بندد. جنبههای معرفتی و مهارتی تبلیغ دینی در صورتی که در کنار هم رشد نمایند و به تناسب مورد اعتنا قرار گیرند موجد بصیرت دینی در جامعهی دینداران میگردند.
دیندار بصیر کسی است که نه تنها معارف، آموزهها و تعالیم دینی را در زندگی فردی و اجتماعی خود به آسانی به کار میبندد بلکه در هنگام پیچیدگی شرایط در موقع بروز فتنهها و در مواجهه با مسایل و اتفاقات و حوادث چند وجهی و ذو ابعاد، با تامل و تعمق دقیق و تفکیک وجوه و ابعاد از یکدیگر، راه درست را از مواجههی نادرست تشخیص میدهد و قدرت و توان تمیز حق از باطل را دارد.
از این روی تبلیغ دینی با سه حوزه سر و کار دارد:
1 ) معرفت دینی
2 ) مهارتهای دینداری
3 ) بصیرت دینی
رابطهی تعاملی سه حوزهی مذکور در نمودار (1)نشان داده شده است
نمودار (1 )
نگاهی به تاریخ اسلام و حوادث پس از رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، جنگهای سهگانهی امیر مؤمنان علی علیه السلام، آنچه بر امام مجتبی علیه السلام، در جامعهی دینی آن روزگار رفت و مصیبت عظیم کربلا و حوادث مربوط به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام، و خاندان عصمت و طهارت ما را به این نتیجه رهنمون میکند که همگی در فقدان بصیرت دینی در جامعه دینداران اتفاق افتاد.
2 ) آشنایی با ساختار تبلیغ دینی
یکی از مهمترین مسایل در یک نظام تبلیغی، که به روشن شدن استراتژی تبلیغ کمک میکند، شناخت عناصر ساختاری یک نظام تبلیغی است. در ساختار تبلیغ هر اندیشهای، عناصر ساختاری چهارگانهی ذیل نقش دارند:
1 ) مبادی و بنیانهای تئوریک تبلیغ؛
2 ) روشهای تبلیغ؛
3 ) ابزار و وسایل تبلیغ؛
4 ) اهداف و غایات تبلیغ؛
(ساخت یا ساختار (Structure ) بیانگر نظم و نسق مجموعهای از اشیاء، اجزاء، و نیروهایی است که کنار یکدیگر قرار گرفتهاندتا یک کل را تشکیل دهند) (1 )
یک سری از عناصر در همهی ساختارها به طور اشتراکی وجود دارند. به عنوان نمونه، هر سازهای بر مبنای یک ساختار خاص ساخته میشود، اما همهی سازهها در این که مبتنی بر ساختار هستند و ساختار آنها متشکل از بنیان و اساس است و در ساخت آنها از روش و ابزار ویژهای استفاده شده است و این که این سازهها، هر یک برای هدف مشخصی به وجود آمدهاند، مشترکند. بنابراین عناصر و مؤلفههای عمومی ساختاری ذکر شده برای ساختار هر نوع تبلیغی مهم و از ارکان اصلی است. آنچه منشا تفاوت است، محتوایی است که عناصر عمومی مذکور را خاص مینماید. این جاست که مبادی و بنیانهای تئوریک تبلیغ در اندیشهی دینی بر جهان بینی و ایدئولوژی خاصی استوار میشود.
در هر نظام و ساختار تبلیغی، روشها و ابزار تبلیغ با یک چارچوب مخصوص، محدود و تعریف میشوند.
در نظام تبلیغ دینی این چارچوب، نظام ارزشی ثابت و مبتنی بر وحی است. هدف و غایت نیز در نظام تبلیغ دینی چنین است.
اینک سؤال اساسی این است که ( آیا ساختار تبلیغی دین، در متن دین تعریف شده است و چیستی و چگونگی آن را باید از خود دین پرسید و به عبارت دیگر کشفی و استنباطی است یا این که باید بر اساس یک سری بنیانهای کلی، که از دین أخذ میشود، خود به ساخت آن همت گماریم، و به عبارت دیگر اختراعی و وضعی است؟) این سؤال را (مسألهی 1 ) مینامیم.
پاسخ ما به (مسألهی 1 ) این است که از میان چهار مؤلفه و عنصر اصلی ساختار تبلیغ دینی، دو مؤلفهی بنیادهای تئوریک تبلیغ دینی و أهداف و غایات تبلیغ دینی، کشفی و استنباطی هستند، یعنی باید با رجوع به متون دینی آنها را یافت و دو مؤلفهی روشهای تبلیغ دینی و ابزار تبلیغ دینی عناصری هستند که بر حسب شرایط و مقتضیات مختلف دچار تحول میشوند و در هر عصری و برای هر قومی تابع مختصات فرهنگی و اجتماعی هستند.
دو مؤلفهی روش تبلیغ دینی و ابزار تبلیغ دینی عناصر نوشوندهی ساختار تبلیغ دینی هستند و همین عناصر در چارچوب مؤلفههای ثابت ساختار تبلیغ دینی، یعنی مبانی و اهداف، تضمین کنندهی اثر بخشی و کارایی تبلیغ دینی میباشند.
اگر دینی برای تبلیغ خود سیستمی کارآمد نداشته باشد، دچار رکود میگردد. اسلام کارآمدترین سیستم تبلیغ دینی را دارد، زیرا در کنار عناصر ثابت، به عناصر متغیر و نوشونده نیز اهمییت داده است و همین ضامن نو سازی دائمی نظام تبلیغ در حوزهی اسلام است. عناصر ثابت این نظام، کشفی و استنباطی است و عناصر متغیر آن وضعی و اختراعی.
بخش کشفی و استنباطی نظام تبلیغ دینی باید از متون دینی و سیرهی اولیای دین کشف و استخراج شود و به طور ثابت به عنوان یک چارچوب نظری و جدول ارزشی، در نظام تبلیغ دینی قرار گیرند.
اما بخش وضعی و اختراعی نظام تبلیغ دینی با توجه به مقتضیات هر عصر، توسط مؤمنان بصیر ساخته و پرداخته میگردد. البته باید توجه داشت که همین بخش نوشوندهی نظام تبلیغ دینی نیز باید
با اعتنا به اصل عدم تزاحم با بنیانهای ارزشی و اهداف اصلی نظام تبلیغ انجام پذیرد.بنابراین با متغیر انگاشتن مؤلفههای روشی و ابزاری در ساختار دعوت دینی و تعیین اصل وابستگی و میزان و نیز چگونگی آن به شرایط فرهنگی، قومی، زبانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، سنی، جنسی، سطح معرفتی و ........خود به خود عنصر نو سازی به عنوان یک پدیدهی ثابت در بطن ساختار فوق قرار خواهد گرفت و چنین نظام تبلیغی با چنین خصوصیاتی، دائماً پویا متحول و نوشونده خواهد بود.
در نمودار (2 ) به روشنی پیداست که روشها و ابزار تبلیغ دینی در چارچوب مبانی و اهداف ارزشی دینی در تعاملی دوسویه نوشوندگی و پویایی ساختار تبلیغ دینی را تضمین میکنند.
نمودار (2)
سیدمجید ظهیری
فرازهائي از وصيتنامه شهيد صادق غيبي آر پي جي زن گردان عمار:
ستايش و حمد از آن خدايي است كه دنيا را محل آزمايش بندگان و آخرت را مكان چشاندن و دادن نتايج اعمال قرار داده است . ستايش از آن خدايي است كه حي و قيوم و رحمان و رحيم وغفو و كريم است.
پدر و مادر عزيزم از شما مي خواهم كه پس از شهادتم صبر پيشه كنيد چون اين راهي را كه من انتخاب كردم همان راه يگانه پاسدار كربلا حسين بن علي عليه السلام است كه براي احقاق حق مستضعفين از مستكبرين خون خود و همراهانش را داد .پدر و مادر عزيزم من ميميرم براي جنگ با كفار براي جهاد در راه اسلام و براي ياري كردن نائب امام زمان عجله الله تعالي فرجه الشريف كه چنين مرگي براي من سعادتي است.
خواهران و برادران عزيز خداوند تبارك و تعالي چند امانت بزرگ را به ما سپرده است كه يكي از آنها نظام جمهوري اسلامي است كه با خون هزاران شهيد بر پا شده است.از شما ملت يكپارچه ايران مي خواهم كه دعا و استغفار در درگاه خدا را از ياد نبريد كه دعا دواي تمام بيماري هاست. از شما جوانان مي خواهم كه حضورتان را در جبهه هاي نور عليه ظلمت ثابت نگه داريد و از شما مي خواهم كه در راه امام بيشتر دقت كنيد و سعي كنيد كه عظمت او را بيابيد و خود را تسليم فرمانهاي او بكنيد.
سلام مرا به امام عزيز برسانيد و به او بگوييد كه تا آخرين قطره خونم در سنگر نبرد با دشمن بودم و هرگز ذلت را بر مردن ترجيح ندادم و تا آخرين قطره خوني كه داشتم از اسلامي شدن جهان دفاع كردم و جنگيدم تا به شهادت رسيدم .
از پدر و مادرم مي خواهم كه پاهايم را باز بگذارند و نبندند تا منافقان بفهمند كه من با پاههاي خودم به جبهه راهي شدم و كسي مرا به اجبار به اينجانياورده است. و چشمهنم را باز بگذاريد كه منافقان بفهمند كه من با چمشمان باز و آگاه از تمتام مسائل به جبهه آمدم و به شهادت رسيدم و دستانم را مشت كنيد كه منافقين بدانند كه من با مشتم به دهان آنها مي زنم تاآنها ديگر به مردم ما ظلم و ستم روا نداشته باشند و مردم ما را ناجوانمردانه به شهادت نرسانند.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
مارگارین (کره ی گیاهی )
مارگارین نوعی ماده ی غذایی شبیه به کره است که از چربیها و روغن های گیاهی به دست می آید . و برای مقوی شدن آن ویتامینهایی به آن افزوده می شود. مارگارین در سال ١٨۶٧ توسط یک شیمیدان فرانسوی به نام ( مگ موریس) تولید شد . وی به دلیل یافتن جایگزینی ارزان برای کره از دولت وقت فرانسه جایزه ای دریافت کرد.
امروز بسیاری از مردم به دلیل وجود چربیهای مضر کمتر از مارگارین استفاده می نمایند.
دوست داشتن کسانی که دوستمان دارن کار بزرگی نیست،مهم ان است انهای که ما را دوست ندارند ،دوست بداریم
....:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::...
زندگی مثل یه دیکته می مونه که هی می نویسیم و بعد خط میزنیم
ولی زمانی به خودمون می اییم که میگن وقت تموم شده ورقه ها بالا
....:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::...
خود ارزیابی
پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.
پسرک پرسید:
خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟
زن پاسخ داد:
کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.
پسرک گفت:
خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.
زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.
پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد:
خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.
مجددا زن پاسخش منفی بود.
پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت.
مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت:
پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.
پسر جوان جواب داد:
نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم . من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.
طب سوزنی دردهای گردن، كمر، زانو و سردردهای میگرنی را تسكین می دهد
متخصص طب سوزنی و استاد دانشگاه گفت: طب سوزنی در كنترل دردهای گردن، كمر، زانو و دردهای با منشا تنشی مانند سردردهای میگرنی بسیار موثر است و اینگونه دردها را تسكین می دهد
طب سوزنی یك روش درمانی مكمل است كه به موزارات درمان هایی مانند ارتوپدی استفاده می شود اما برخی پزشكان از طب سوزنی به عنوان درمان اصلی دردهای میگرنی و دردهای آرتروزی استفاده می كنند.
وی اضافه كرد: برای تسكین بسیاری از دردهای سایكوسوماتیك - روان تنی - از طب سوزنی كمك گرفته می شود.
این متخصص طب سوزنی خاطرنشان كرد: همچنین بیماری های آسم با منشا عصبی و بیماری های ناشی از استرس مانند سندرم معده تحریك پذیر و نیز برخی از انواع كولیت ها - التهاب روده بزرگ - را می توان با طب سوزنی درمان كرد.
ساعتچی گفت: بطور كلی طب سوزنی به عنوان یك طب مكمل برای افسردگی های خفیف كاربرد دارد.
وی تاكید كرد: طب سوزنی به عنوان یك طب قدیمی - با بیش از پنج هزار سال سابقه- می تواند ابزار خوبی برای پزشكان در درمان بیماری های روان تنی باشد.
این متخصص طب سوزنی یادآور شد: طبق تئوری قدیمی طب چینی، طب سوزنی حركت انرژی و زیستی را در بدن تسهیل و گرما و سرمای بدن را تنظیم می كند.
به گفته این متخصص طب سوزنی، مسیرهای سوزن های این طب در بدن، مسیرهای خاصی الكتریكی هستند كه با تغییرات در محیط های شیمیایی و الكترومغناطیسی بدن، باعث تنظیم هورمون ها و انرژی در بدن می شوند و بیماری را درمان می كنند
میزهای غیراستاندارد در مدارس موجب بروز بیماریهای اسكلتی می شود
رییس اداره عوامل شغلی موثر بر سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی، گفت: متناسب نبودن ابعاد میز و نیمكت های دانش آموزان با ابعاد بدن آنان موجب بروز انواع بیماری های اسكلتی درفراگیران می شود
نیمكت های مدارس نباید زیاد بزرگ تر یا كوچك تر از دانش آموزان باشد و باید به اندازه دانش آموزان طراحی شده باشد.
وی اظهار داشت: همچنین دانش آموزان باید طریقه نشستن پشت نیمكت ها را به خوبی بیاموزند و هنگام نشستن، نباید قوز كنند.
رییس اداره عوامل شغلی موثر بر سلامت وزارت بهداشت خاطرنشان كرد نشستن دانش آموزان پشت نیمكت های مدارس باید به صورت طبیعی باشد درغیر اینصورت آنان به مرور دچار بیماری های اسكلتی و اختلالات ستون فقرات خواهند شد.
صادقی تاكید كرد نامتناسب بودن اندازه نیمكت با ابعاد بدن دانش آموزان و نیز بد نشستن آنان پشت میزها، موجب تغییر شكل اندام و آسیب های جسمی دانش آموزان می شود.
12 میلیون و 500 هزار دانش آموز امروز سال تحصیلی جدید را آغاز كردند.
هرچند مطالعات دقیقی درباره رابطه میان نیمكت های غیر استاندارد و بروز بیماری های قامتی در دانش آموزان انجام نشده است اما به گفته كارشناسان بهداشتی، سالانه درصدی از دانش آموزان در اثر شرایط محیطی نامناسب به اختلالات قامتی و اسكلتی مبتلا می شوند.
زخم های مزمن و دیابتیك مقاوم از این پس درمان می شود
برای نخستین بار متخصصان كشورمان موفق شدند زخم های مزمن و دیابتیك مقاوم به درمان را با هزینه ای بسیار كم ترمیم كنند
این روش درمانی راهكار جدیدی برای درمان بیماری های مزمن محسوب می شود.
وی گفت: در بررسی های صورت گرفته مشخص شد كه ضعف اصلی چنین بیماران در ذات بیماری است و بنابراین در صدد از بین بردن نقص سیستمی این بیماری از نظر بیولوژیكی شدیم.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی گلستان افزود: پس از ترسیم مختصات این نقص سیستمی، این روش درمانی در مرحله اول میان 22 بیمار مبتلا به دیابت آزمایش شد كه نتیجه آن صد درصد مثبت بود.
وی یادآور شد: از جمله ویژگی های این روش هزینه اندك و استفاده از مواد اولیه كاملا ارزان و قابل دسترس است و جای زخم را نیز از بین می برد.
كلوی گفت: در این روش درمانی اصلاح پیام های مولكولی كه از سطح آندوتلیوم و ماتریكس خارج سلولی حاصل و تولید می شود.
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشكی گلستان درباره مزایای این روش درمانی خاطرنشان كرد: ریسك عفونت به باكتری و قارچ ها از طریق ایجاد سد محكم با منشا مولكولی از بین می رود و از سوی دیگر دراین روش محیط مناسبی برای عملكرد شبكه سلولی و مولكولی نیز از میان خواهد رفت.
وی اظهار امیدواری كرد كه از این روش به زودی در درمان آسم، بیماران آلرژیك و انواع سرطان ها استفاده شود.
حدود 23 درصد از نوجوانان دختر و پسر از كمبود آهن رنج می برند
متخصص اپیومیولوژی با گرایش تغذیه گفت: آخرین بررسی با عنوان 'پژوهشی در وضعیت ریز مغذی ها (پورا)' كه در سال 1381 در كشور اجرا شد، نشان داد كه حدود 23 درصد نوجوانان دختر و پسر كشور از كمبود آهن رنج می برند و نزدیك 30 درصد جوانان نیز دچار كمبود روی هستند
كمبود ریز مغذی های اساسی در جوانان مانند آهن، ید، روی و ویتامین آ از جمله مشكلات تغذیه ای جهان است. وی ادامه داد: با وجود اثرات كمبود ریز مغذی ها بر سلامت و توسعه دانش و راهكار های غلبه بر آنها، هنوز بخش عظیمی از مردم اسیر عواقب این كمبود ها هستند.
دكتر شیخ الاسلام اثرات بهداشتی كمبود ریزمغذیها را افزایش مرگ و میر و بیماری، پائین آمدن ایمنی بدن و افزایش ابتلا به عفونت، كاهش قدرت یادگیری، اختلال رشد، تغییرات رفتاری، بی تفاوتی، بی حوصلگی، خستگی، ضعف و كاهش بازده كاری عنوان كرد.
وی اظهار داشت: نتایج آخرین بررسی كشوری به نام ' پورا' یا 'پژوهشی در وضعیت ریز مغذی ها' در سال 1381 به منظور تعیین وسعت كمبود در گروه های سنی مختلف در كشور نشان داد كه در حدود 23 درصد نوجوانان دختر و پسر از كمبود آهن رنج می برند.
شیخ الاسلام اضافه كرد: كمبود روی نیز در جوانان در كل كشور نزدیك به 30 در صد است. میزان شیوع این كمبود در مناطق روستایی با اختلاف معنی داری بیش از مناطق شهری است. از پیامدهای غیر قابل رویت كمبود آهن میتوان به كاهش بهره هوشی كودكان در حدود 10 امتیاز، كاهش قابل توجه در پیشرفت تحصیلی و ضعف جسمانی و خستگی رنج آور در زنان و مردان بزرگسال اشاره كرد كه موجب كاهش قدرت تولید و بازدهی كمتر جامعه میشود.
به گفته وی كمبود روی موجب بی اشتهایی، بی حالی، اختلال چشایی و وقفه رشد و كوتاهی قد میشود. سیستم ایمنی را به مخاطره میاندازد و از این طریق مرگ و میر و بیماری را افزایش میدهد. همچنین در نوجوانان موجب تاخیر در بلوغ جنسی و در بزرگسالان باعث اختلالات باروری، اختلال تعادل در راه رفتن، ریزش مو و عوارض پوستی میشود.
شیخ الاسلام اشاره كرد: كمبود روی در مناطق جنوبی كشور بویژه اقلیم سیستان و بلوچستان، جنوب خراسان و كرمان شدید تر است و در مناطق روستایی به 40 در صد میرسد.
مدیر موسسه تغذیه و سلامت و توسعه گفت: در مطالعه پورا علاوه بر این دو ریز مغذی، قد و وزن این گروه سنی و نمایه توده بدن یا BMI جوانان نیز اندازه گیری شد و با جامعه استاندارد مقایسه گردید. بنا بر این تعریف جوانان لاغر عده ای هستند كه نمایه توده بدنی آنها برابر یا كمتر از BMI (نمایه طولی، چاقی و لاغری) موجود در صدك پنجم است.
وی افزود: جوانان طبیعی یا بهنجار عده ای هستند كه نمایه توده بدنی آنها در دامنه مقادیر BMI صدك پنجم تا صدك 85 جامعه مرجع است.
شیخ الاسلام اظهار داشت: جوانان پیش چاق یا دارای اضافه وزن از صدك 85 تا 95 جامعه مرجع و جوانان چاق گروهی هستندكه نمایه توده بدنی آنها بیش از مقادیر 95 جامعه مرجع است
استفاده از لنزهای رنگی با تجویز پزشك مجاز است
استفاده ازلنزهای رنگی مانند لنزهای طبی با تجویز پزشك مجاز است ولی استفاده از این لنزها بدون تجویز پزشك عوارض فراوان چشمی برای فرد به همراه دارد.
استفاده از لنز بدون تجویز پزشك، عوارضی همچون كوری و عفونت های مقاوم به درمان را به همراه دارد.
وی افزود : به تازگی یك شركت وارد كننده لنز از یك كمپانی خارجی لنزهای رنگی بدون شماره وارد و در سطح داروخانه ها و عینك فروشی های سراسر كشور توزیع كرده است.
زرین بخش اظهار داشت: عوارض لنزهای نرم كه لنزهای رنگی هم جزو این گروه است، هیچ گونه ارتباطی با شماره آنها ندارد و حتی عوارض لنزهای رنگی به علت عبور اندك اكسیژن و وجود پیگمان (رنگ دانه) بیشتر از لنزهای با شماره است.
10 راه ساده برای آرامش بخشیدن به زندگی
زندگی در بهترین حالت خود، آشفته و پرهرج و مرج است. همه ما همیشه در عجله هستیم، چند کار را به طور همزمان انجام می دهیم و سعی می کنیم برای همه آدم ها همه کار بکنیم و ندرتاً وقت کافی برای خودمان می گذاریم. همه ما در جستجوی آرامشیم اما معمولاً آنچه که لازمه دستیابی به آن است را انجام نمی دهیم و دنبال راه هایی برای به دست آوردن آرامش می رویم که فقط هرج و مرج زندگیمان را بیشتر می کنند. در این مقاله راه های ساده ای برای ایجاد آرامش در زندگی به شما دوستان پیشنهاد می کنیم.
در 68 ثانیه به آرزوی خود برسید ! ...
بسیاری از سخنرانان موفق به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند.
آنها میگویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعا میخواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا در می آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب میکند.
اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند.
اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.
در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد.
68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد میگویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد!؟
خوب آیا شما هم همین طور فکر میکنید؟
بسیار عالی است! امتحان کنید.
خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف میشود.
ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر میشود و نجواگر درونی تان به سخن در می آْید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز و ...
ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شده ایم که بدون فکر و بر اساس عادت زندگی کنیم.
ما صبح از خواب بر می خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سر کار رفتن.
بدون اینکه 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهایمان وقت بگذاریم اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن.
هر ساعت 60 دقیقه است و شبانه روز شاملا 24 تا 60 دقیقه یعنی هزارو چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را متمرکز کنیم!!
به راستی این فکر پر جست و خیز که نمیتواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد؟!
فکر پریشان و ناآرام چیزی جز بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد.
پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد.
فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئنا به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود.
باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم.
68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم.
68 ثانیه بعد به این که واقعا در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم.
68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چقدر آرام می شویم وقتی روی مسائل زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.
کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم.
اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم.
68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم.
آن وقت میبینی که می توانی ...
روی پیراهن شهید گمنامی نوشته بود:
اگر برای خداست می خواهم گمنام بمانم
گمنامی تنها برای شهرت پرستان درد آور است
وگرنه همه اجرها در گمنامی است
عشق یعنی استخوان و یک پلاک
عشق یعنی سینه های چاک چاک
شهیدمحمدرضا حقیقی که شعر حضرت حافظ را اینگونه نوشته بود:
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده وانگهم تابلحدخرم ودلشاد ببر
بسیجی شهید «محمد رضا حقیقی» بچه اهواز است .متولد 14 آذر 1344. زمانی که امام خمینی به نوکران پهلوی گفت «سربازان من هنوز در گهواره اند» محمد رضا کمتر از دو سال سن داشت. شب 21 بهمن 1364 ، یعنی در هفتمین سالگرد انقلاب اسلامی ، محمد رضا در منطقه عملیاتی «والفجر8»به شهادت رسید و فقط خدا می داند که چند روز بعد ، هنگام قرار گرفتن در قبر خویش ، این گونه لب به خنده باز کرد . جالب است بدانید که برادر او یعنی «محمود رضا حقیقی» (متولد 1346) هم در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید ولی فرقش با برادر خود این بود که 14 سال بر سر سفره حضرت فاطمه زهرا (صلوات الله علیها) نشست و بقایای پیکرش پس از تفحص ، در کنار مزار برادرش در گلزار شهدای اهواز به خاک امانت داده شده تا در روزی دیگر ، به یمن ظهور حجت حق (عج) از خاک برآیند و از سازندگان جهانی عاری از ظلم و پلیدی باشند.
شهید محمد رضا حقیقی ، جمعی لشکر 7 ولی عصر(عج) در هنگام به خاک سپاری - بهمن 1364
او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانی محمد رضا را ببیند، متوجه شده بودکه لب های محمد رضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال باز شدن و جدا شدن است و دندان های محمدرضا یکی پس از دیگری در حال نمایان و ظاهرشدن است.وقتی صلوات مردمی که برای تشییع پیکر محمد رضا دیرینه ی حقیقی آمده بودند تمام شد ، پیکر شهید به آرامی از داخل تابوت درون قبر قرار داده شد. لحظاتی بعد محمد رضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول تلقین تمام نشده بود که عموی شهید فریاد زد: «الله اکبر! شهید می خندد.عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.
لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل می انداخت پدرومادر شهید را خبر کردند.آن ها هم آمدند و به چهره ی پاک فرزند دلبندشان نگریستند. اشک شوق از دیدن چنین منظره ای به یک باره بار غم و رنج فراق محمدرضا را از دل آن ها بیرون آورد. مادرش فریاد زد: «بگذارید همه بیایند و این کرامت الهی را ببینند»
تمام کسانی که برای تشییع
پیکر شهید به بهشت آباد اهواز آمده بودند، یکی پس از دیگری بالای قبر محمدرضا آمده
و لبخند زیبای او را به چشم دیدندروی قبر را پوشاندند . . .
استرس چيست؟
آیا فکر گناه، گناه است؟
فکر گناه، گناه نیست. تا وقتى که انسان خود را به
گناه آلوده نکند، حتى اگر مقدمات آن را فراهم کرده باشد، گناهى در نامه او
ثبت نمىشود اما فکر واندیشه گناه، پاکى و صفاى قلب را از بین مى
برد و انسان را به ارتکاب آن وا مى دارد. حضرت على(ع) فرمود: «من کثر فکره فى
المعاصى دعته إلیها؛(1) کسى که در مورد گناهان زیاد فکر کند، گناهان او را به سوى خود
مى کشند».
نیز فرمود: «خوض النّاس فى شىءٍ مقدّمة الکائن؛(2) فرو رفتن و
تفکّر در مورد چیزى، سرآغاز وجود و پیدایش آن چیز است».
از این رو حضرت مسیح به پیروان خود فرمود: «موسى بن عمران به شما دستور داد زنا نکنید، اما من به شما سفارش مى کنم فکرزنا را هم نکنید، زیرا کسى که به زنا بیاندیشد، مانند کسى است که در اتاق زیبا و رنگ آمیرى شدهاى، آتش روشن کند. در این صورت هر چند ممکن است خانه در آتش نسوزد، لکن دست کم دود آن را سیاه و خراب مى کند».(3)
منابع:
1. غررالحکم،ج5ص321.
2. از غررالحکمج3ص451.
3. بحارالانوار، ج 14، ص 331.
انگور
انگور ميوهاي است بهشتي كه شامل ويتامينهاي آ، ب، و ث ميباشد هم چنين داراي مقداري منيزيم، كلسيم، آهن، فسفر، پتاسيم و آلبومين است.
امروزه در طب درمانهاي طبيعي (نتروپت), از رژيمهاي مختلف انگور استفاده ميكنند. همچنين اين ميوه را براي درمان بيماريهاي يبوست، عوارض رماتيسم، كمخوني (لينك) و حتي پيشگيري از سرطان(لينك) سودمند ميدانند.
انگور هم لاغر كننده است و هم چاق كننده! بدين گونه كه اگر انگور را از صبح تا ظهر خالي ميل كنيد لاغر كننده است و اگر آن را همراه با غذا ميل كنيد چاق كننده است. توجه داشته باشيد وقتي انگور ميل ميكنيد پشت آن آب سرد ننوشيد و يا ميوههاي خشك مانند برگه هلو و غيره را با انگور و آب ميل نكنيد، زيرا دچار دل درد ميشويد.
يكي از خواص انگور، صاف كننده و مولد خون بودن آن است. انگور قند خون را نيز تنظيم ميكند. به علاوه انگور قرمز براي تصفيه خون و خون سازي از انگور سبز هم بهتر است. البته افرادي كه قند خون پايين دارند ميتوانند از انگور بهره زيادي ببرند. بنابراين سعي كنيد هميشه انگور داشته باشيد و چند بار در روز از آن ميل كنيد.
انگور يكي از ميوههاي ضد سرطان شناخته شده است و اين به خاطر خواص ضد عفوني كنندگي آن است. افرادي كه در دوره نقاهت يك بيماري هستند و يا ضعف عموميبدن دارند و در نتيجه قدرت دفاعي بدن آنها كم شده است، سعي كنند از انگور، هويچ، سيب و هلو، به مقدار زيادي استفاده كنند. البته اين ميوهها را با هم در آب ميوهگيري ريخته و آب ميوه حاصل شده را جرعه جرعه در طول روز بنوشند.
خوب است بدانيد انگور پتاسيم زيادي دارد كه به جبران ضعف بدن كمك ميكند و در كنترل فشارخون(لينك) موثر است.
انگور و سيب(لينك) هر دو ميوههاي بهشتي هستند كه افراد مبتلا به ناراحتيهاي قلب(لينك) و اعصاب ميتوانند آب آن را نيز در طي روز بنوشند.
انگور براي سلامتي قلب، ريه و كليه نافع است و به علت داشتن املاح و مواد سلولزي، ملين و مدر بوده و براي مبتلايان به اوره بالاي خون (نقرس(لينك)) مناسب و سازگار است. اين نكته را هم بدانيد يبوست كه عوارض آن بياشتهايي، نفخ، سردرد، تشنگي مفرط و بدبويي دهان است با خوردن آب انگور تازه برطرف ميشود.
گلابي، ميوهاي است كه گونههايي مختلف با طعم متفاوت دارد. اين ميوه حاوي ويتامين اي و ث و همچنين داراي كلسيم، آهن، منيزيم و روي است. چون گلابي ميوهاي آبدار است، در زيبايي پوست بسيار مفيد است. يكي از خواص گلابي خاصيت ملين بودن آن است و دانههاي ريزي كه در موقع خوردن گلابي احساس ميكنيد، براي دفع مواد زائد مفيد ميباشند.
البته افرادي كه يبوست دارند سعي كنند بلافاصله پس از خوردن 1 تا 2 عدد گلابي آن را با يك ليوان آب ولرم همراه كنند كه خاصيت ملين بودن آن قويتر شود. گلابي ميوهاي است براي تقويت افراد ضعيف و همچنين بسيار مفيد براي آنهايي كه در دوران نقاهت هستند. آب گلابي و آب به را اگر با هم مخلوط كنيد و بنوشيد تقويت كننده بسيار خوبي خواهد شد. مصرف گلابي ترشح بزاق دهان را زياد ميكند، در نتيجه باعث تسهيل عمل در دستگاه هاضمه ميشود.
تانن و املاح پتاسيم كه در گلابي وجود دارد اسيداوريك را به هر اندازه و مقداري كه باشد حل ميكند، به همين جهت افراد مبتلا به رماتيسم، نقرس(لينك) و آرتروز ميتوانند از گلابي بهره زياد ببرند.
فشار خون(لينك) يكي ديگر از ناراحتيهايي است كه خوردن گلابي به آن كمك بسيار ميكند و تصفيه كننده خون نيز است. فيبر موجود در گلابي لاينين (Linin) نام دارد كه غير قابل حل بوده و براي كاهش كلسترول(لينك) موثر است.
در يك عدد گلابي متوسط حدود 4 گرم فيبر وجود دارد. بنابراين اگر دو عدد گلابي در روز خورده شود در حدود 32 درصد فيبر مورد نياز روزانه بدن انسان تامين ميشود. توجه شود كه قسمت عمده فيبر گلابي در پوست و بلافاصله زير پوست آن قرار دارد و اگر با پوست خورده شود از تمام فيبر آن استفاده ميشود. ماده مهم ديگري كه در گلابي موجود است عنصر بور (بوران Boron) است كه به بالا بردن جذب كلسيم و در نتيجه جلوگيري از پوكي استخوان(لينك) بخصوص براي زنان در دوران يائسگي بسيار كمك ميكند. همچنين از آنجا كه طبق معمول موادي كه براي استخوانها مفيدند، براي مغز نيز نافعاند، گلابي هم از اين امر مستثني نيست و از ميوههايي است كه براي حافظه و تمركز نيز مفيد است. در هر گلابي متوسط حدود 3/0 ميليگرم عنصر بور وجود دارد و اگر 5 وعده در روز از ميوهها و سبزيهايي مانند گلابي خورده شود به طور تقريبي مقدار بور مورد نياز بدن انسان تامين ميشود.
هر صد گرم گلابي از لحاظ تغذيهاي داراي 60 كيلوكالري، نيم گرم پروتئين، نيم گرم چربي، 14 گرم گلوسيد، يك و نيم گرم فيبر و 130 ميليگرم پتاسيم است.
نوسان ساز بسیار ساده با فرکانس متغیر توسط آی سی 555
مدار ارائه شده در این بخش یک نوسان ساز موج مربعی ( اسیلاتور ) بسیار ساده است که شما می توانید فرکانش نوسان آن را توسط یک پتانسیومتر تغییر دهید. این اسیلاتور با توجه به قابلیت آی سی تایمر 555 طراحی شده است و به قطعات جانبی بسیاری کمی نیاز دارد.
مدارات نوسان ساز کاربردهای فروانی دارند. به عنوان مثال در صورتی که این مدار فرکانش 1 هرتز ( 1 پالس در ثانیه ) تولید نماید می توانید از آن به همراه یک شمارنده به عنوان ثانیه شمار استفاده نمایید. در فرکانسهای بالتر می توان از این مدار جهت ایجاد کلاک میکروکنترلرها و یا مدارات ایجاد فرکانسهای صوتی ، فرستنده های مافوق صوت ، فرستنده های مادون قرمز و ... استفاده کرد.
جهت استفاده از این مدار در رنج های مختلف می توانید از فرمول زیر استفاده نمایید.البته دقت کنید که مقدار R1 نباید از 1K کمتر شود.
1/f = 0.69 * C * ( R1 + 2*R2)
در این پست چند ترفند از یاهو مسنجر براتون قرار می دهم امیدوارم مورد پسندتون باشند.
پيدا كردن رومي كه شخص مورد نظر اونجا چت ميكنه:
هنگام PM با فرد مورد نظر منوي فايل رو باز كنيد و Go To Chat User...رو انتخاب كنيد بعد از دادن id مورد نظر و زدن ok وارد رومي ميشويد كه فرد مورد نظرتون اونجاست. ميتونيد از طريق منوي پايين رو كه كنار id خودتون از طريق يك id ديگه كه طرف ميشناسه وارد بشيد كه طرف نفهمه شما وارد شديد.(درست كردن چند تا id مجازي ) همچنين اگر در حال pm نيستيد ولي id رو داريد ميتونيد از منوهاي ياهو مسنجر tools yahoo chat join user in chat رو انتخاب كنيد.
چگونه بفهميم كدام يك از دوستانمان به صورت Invisible وارد Yahoo Messenger شده است؟
براي اين كار بر روي نام فردي كه ميخواهيد بفهميد Invisible آمده يا نه، كليك راست كنيد و از سندي كه ظاهر شده گزينه ي Invite Conference را انتخاب كنيد. سپس منتظر بمانيد، در اين صورت چهار حالت ممكناست رخ دهد:
1- كاربر مورد نظر حضور ندارد، پس پيغامي به صورت زير ظاهر ميشود:
None if the Users in the invite list are available t.join the conference.Please try at a later time
2- كاربر در اينترنت حضور دارد ولي دعوت شما را رد مي كند سپس در كادر پنجره ي كنفرانسش پيغامي مبني بر اينكه من دعوت شما را رد مي كنم ظاهر مي شود! خوب پس كاربر حضور داشته كه توانسته دعوت شما را رد كند.
3- كاربر به دعوتي كه شما براي كنفرانس براي او فرستاده ايد پاسخ مثبت مي دهد،پر واضح است كه او حضور دارد و شما مي توانيد نام او را در پنجره كنفرانس ببينيد.
4- هيچ پيغامي وارد نمي شود! اين كاربر دست شما را خوانده و به پيغامي كه حاوي پرسش مبني بر دعوت شما به كنفرانس است پاسخ نمي دهد تا لو نرود. پس نتيجه مي گيريم كه كاربر حضور دارد. در نتيجه فقط هنگامي كه واقعا كاربر حضور ندارد حالت اول رخ ميدهد، در بقيه حالات حتما كاربر حضور دارد شك نكنيد.
چگونه جلوي آي دي خود در مسنجر آبي تايپ کنيم ؟
shift+1گرفته و در آخر alt+0160 براي اين کار نوشته خود را تايپ کرده بعد .
نکته:بايد 0160 را از سمت راست کيبورد و 1 را از عدد هاي بالاي کيبورد نوشته.
مثال: zendegi+(alt+0160)+shift+1
! zendegiکه ميشود
هم جنسگرایی گسترده در یونان باستان مهد فرهنگ غرب
ویل دورانت ( در قسمت عشق های پیش از ازدواج ) انحرافات جنسی در میان زنان و پسر بچه گان یونانی را بسیار رایج میداند . به صورتیکه بازرگانان پسران خوب روی زیبا را به شهر می آورند و گران ترین قیمت را این پسر بچگان دارند . مردان تا زمانی که پسران طراوت و تازگی کودکی دارند با آنها نیازهای جنسی خود را برآورده می کنند و سپس وی را به خدمتکاری خانه خویش در می آورند . بیشتر مردان آتن شبهای خود را با پسر بچگان و زنان جوان به صبح می رسانند و کمتر مردی است که چنین نکند . دولت نیز برای آنکه جلوی این کار مردان را بگیرد برای کسانی که با هم جنسان خود همبستر می شوند قانونی وضع کرده است که آنان را از حقوق شهروندی منع میکند . ولی عموم مردم این کار را به شوخی میپندارند و اهمیتی برای آن قائل نیستند . به طوریکه هارمودیوس و آریستوگیتون قاتلان پادشاه مستبد یونان که بسیار مشهور هستند هر دو شبها با یکدیگر همبستر می شدند . آلکیبیادس که از محبوب ترین مردان یونان است به وجود مردانی که او را دوست دارند و مایل به هم خوابی با او هستند به دیگران فخر می فروشد . بالاتر از آن گزنفون مورخ نامی جهان و یار سرداران در نبردها بنا به گفته آریستیپوس عاشق جوانی یونانی به نام کلینیاس می شود و آروزی همبستری با این پسر جوان را میکند . افلاطون نیز در رساله اش ( فدروس ) از عشق سخن می گوید منظور از عشق پسر بر پسر و مرد بر مرد را دارد و کسانی که در رساله مهمانی وی به بحث و جدل می پردازند در نهایت عشق دو مرد را شریفتر و روحانی تر از عشق مرد به زن می دانند . این امر تنها به مردان ختم نمی گردد بلکه زنان منجمله بانوی مشهور و عالی مقام یونانی به نام ساپفوکمتر با دختران جوان همبستر می شده است . ارسطو ریشه تمام این فساد جامعه باستانی یونان را ترس از زیاد شدن جمعیت می داند . ولی ویل دورانت عامل اصلی آن را نقش پست زنان در جامعه یونان عنوان میکند . در آتن برعکس ایران که پسران خویش را در کودکی به سوارکاری و پرتاب نیزه آموزش میدهند در آتن عصر پریکلس پسران را از شش سالگی به حرمسرایی می برند و به آنان آموزش روشهای برهنه شدن در برابر مردان و برطرف کردن نیازهای جنسی آنان را میدهند .
ازدواج - مقام زن و روسپیگری در یونان باستان
یونانیان باستان به گفته ویل دورانت ( عشق و ازدواج ) اکثرا زنان زیر پانزده سال را برای ازدواج بر میگزینند . مردان یونان پس از اولین ازدواج بر طبق قانونشان آزاد هستند باهر زن دیگری آمیزش و همبستری کنند . دموستن می گوید با فاحشه گان شبها هم آغوش می شویم و با کنیزان و زنان غیر مشروع خود در روزها سلامت جسمانی خویش را تامین می کنیم . زن اول بر مردان خویش خرده نمی گیرند و مرد می تواند کنیزی را به خانه بیاورد و در روزگار جوانی با او در کنار همسرش نزدیکی کند . این عمل تا زمانی که کنیزک جوان باشد عملی می شود و سپس او به خدمتکار خانه آنها انتخاب میگردد . مردان می توانند بدون ارائه مدرک و دلیل زنان خویش را طلاق دهند . اگر زن و شوهری نتوانند فرزند بیاورند و مرد عقیم باشد یکی از بستگان مرد با زن او همبستر می شود و بچه بدنیا آمده فرزند قانونی آنها می شود . زنان بیشتر توسط مردان خانه نشین هستند و با پاسداری مردانشان می توانند از خانه خارج شوند . حتی مردانی که مهمان به خانه می آورند زن حق ورود به مجلس را ندارد .در نمایشنامه مشهور لوسیستراتا اثر "آریستوفان کلئونیکا" از زبان زنان یونان باستانی اینگونه سخن می گوید : از ما زنان چه کار بر آید ؟ تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که با رنگها و روغنها گونه ها و لبان خویش را آرایش کنیم و در نهایت با جامه های نازک در کنار یکدیگر بنشینیم . در آتن معمول است که اگر پسر جوانی با زنی هرزه و روسپی شب را سپری کند هیچ مشکلی برایش نیست . حتی اگر یکی از آنان را برای مراقبت به خانه بیاورد هیچ کسی بر او خرده نمی گیرد . آتن فاحشه گی را در قانون رسمی خود آزاد دانسته است و کسانی که بدین کار مشغولند به دولت مالیات پرداخت می کنند . فاشحه گری جزوی از رسومات و بازارهای گرم آتن می باشد . پست ترین قشر روسپی ها در پریاپوس زندگی میکنند و برای آنکه مردان به راحتی خانه های آنان را بیابند تندیسی از آلت تناسلی مرد را بر سر خانه خود آویزان میکنند تا شناخته شوند . زنانی که در این خانه ها هستند با لباسهایی نازک و برخی دیگر بدون لباس مورد آزمایش مردان قرار میگریند و مرد پس از انتخاب یکی را برای همبستری بر میگزیند . زنان روسپری میتوانند بر اساس قانون یونان با یک یا دو یا سه و حتی بیشتر در یک زمان سکس داشته باشند . بالاترین طبقه فاحشه های یونان هتایرای نام دارد . مشهور ترین روسپی آتن کلپسودرا نام دارد . او شبها با سرداران و فرمانده هان یونانی به صورت مشترک هم آغوشی میکند . تمیستونوئه زن فاحشه ای است که تا آخرین لحظه های زندگی و تا زمانی که مویش سپید بود و دندان در دهان داشت با مردان هم خوابه می شد .
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خد...ا شد. در راه مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید. مرد پاسخ داد: "من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید"، از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم. مرد اول از او به طور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند. مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند. مرد اول درخواستش را دو بار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود. مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند؟ مرد دوم پاسخ می دهد: "من شیطان هستم." مرد اول با شنیدن این جواب جا می خورد. شیطان در ادامه توضیح می دهد: "من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم. وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید، خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید. به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را ببخشد. بنابراین، من شما را از سالم رسیدن به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم. !!!
پودر گیاهی ماریانا تنگ کننده واژن
----------------------