فوايد نماز شب:
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 1332 | hoojre |
فوايد نماز شب:
سمه تعالی
سلسله بحث های حوزه یا دانشگاه - ان شا الله به لطف خدا سلسله بحث هایی را با موضوع انتخاب حوزه یا دانشگاه و اصل و غایت تحصیل چیست و هدف از تلاش علمی با توجه به منویات مقام معظم رهبری ارائه خواهیم.
الف) هدف از حوزه یا دانشگاه؟
مهم تر از انتخاب حوزه یا دانشگاه بحث هدف است.هدف چیست چرا تحصیل می کنیم. مهم این است که فرد بتواند برای جامعه اش علی الخصوص جامعه امام زمان (عج) موثر و خدمت گزار باشد. فرقی نمی کند دانشجو باشد یا طلبه؟ بازاری باشد یا کارمند یک اداره؟ برای رسیدن به باور موثر بودن و خدمت گزاری اول باید هدف از زندگی انسان بررسی شود و فرد علت زندگی کردن خودرا بداند. آیا باور او از این دنیا این است که چند صباحی در این دنیا است و بعدا می میرد و باید یه گوشه بنشیند و کاری نگند یا دنیا را مزرعه آخرتش می دادند.در احادیث و روایات اسلامی تاکید فراوانی به کار در این دنیا شده است "اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا" البته به شرط دل نسبتن به دنیا
موثر بودن در دیدگاه روانشناسان از راه حرکت درمسیر علاقه و استعداد نمود پیدا میکند. هر کس در مسیر علاقه و استعدادش بکوشد موفقیت بیشتری خواهد داشت. پس شرط اول علاقه و استعداد و توانایی است. یعنی اگر فرد بداند می تواند در رشته فیزیک و شیمی و ... موفق تر باشد و بتواند موثر تر باشد در این رشته ها تحصیل کند و اگر می داند طلبه باشد بهتر است طلبه شود. بالاخره جامعه اسلامی به همه تخصص ها نیاز دارد . بعنوان مثال ببنید شهید چمران را ایشان دکترای فیزیک پلاسما داشتند و چون دیدند اکنون دفاع از اسلام درصحنه مبارزه فیزیکی و چریکی است عازم لبنان و بعدا در جبهه های ایران. یا شهید احمدی روشن صبح تا شب به خود استراحت نمی داد و از خودش کار می کشید.یکی از دوستانش به او گفته بود شما که درستان خوب است چرا دکترا ادامه نمی دهید شهید گفته بود می دانی با هم لیسانس چقدر کارها می شود کرد. یعنی اسلام به افراد با همت بالا و متعهد نیاز دارد که دلشان برای امامشان می تپد. هر که بیشتر موثر بوده برای دشمن آزار دهنده بود ترور شده مثل شهید مطهری ، شهید بهشتی ،شهیدای هسته ای ، البته اینجا نکته ای لازمه متذکر بشم که نیاز جامعه هم مهمه مثل این می مونه که کسی در حال غرق شدن است اگر ما شنا کردن بلد باشیم باید نجاتش دهیم نمی شود بگویم کسی دیگری نجاتش می دهد اگه ما توانایی را در خودمان احساس کردم باید اقدام صحیح را انجام دهیم
در جامعه خودمان ببینید متاسفانه جو عمومی افراد فقط می خواهند یه مدرکی بگیرنند و کاری و درآمدی داشته باشند زندگیشان را بکنند.خب اینها نمی توانند خیلی سرباز واقعی امام زمان باشند.شما رتبه های برتر کنکور را ببینید شاید بعضی ازآنه ظاهر حزب اللهی نداشته باشند ولی بعدا ذر سازمان ها پست های مهم را در دست می گیرند یا اساتید دانشگاه می شوندو وقتی مقام معظم رهبری گفتمانی را مطرح می کنند کاری نمی کنند.چون اصلا رهبر را قبول ندارند پس بچه حزب اللهی ها باید کمر همت را ببندند و در جاهایی که نیاز هست واردشوند.
مثال: وقتی رهبری انقلاب مسئله تحول علوم انسانی را مطرح فرمودند یکی از اساتید دانشگاه که رهبری را قبول نداشت میگفت آخوندا که دیدند پته شون داره میریزه رو آب یادشون افتاد بگن علوم انسانی بیمار است. چنین افرادی نمی توانند برای جامعه اسلامی مفید باشند . ممکن است بعضی از این روشنفکران بگویند فلان مسئله فقهی با قوانین بین المللی تضاد داردو این حرف ها
در قسمت دوم مسلئه پیشرفت جامعه و پیشرفت با فناوری و علوم انسانی اسلامی را بررسی خواهیم کرد
منبع: وبلاگ دنیای طلبگی
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، ماه خداوند، ماه نزول قرآن بر عموم شیعیان جهان مبارک باد.
رمضان، ضیافت نور و «مائده تقوا» و دعوتى است به باز یافتن «خودگمشده».
دریغ، اگر از این مهمانى، تهیدست برگردیم! دمسازى با فرشتگان رحمت از یک سو، همنوایى با بینوایان و مساکین از سوى دیگر و یادآورى عطش و گرسنگى روز رستاخیز از دیگر سو، به رمضان و روزه، مایه «ذکر» میبخشد و در سایه این «یاد»، روزهدار ازغفلت میرهد.
«رمضان»، بهار معنویت و عرفان و موسم بازگشت به سرشت پاک و فطرت خدایى و پر گشودن در فضاى نیایش و عبودیت و شکوفایى گل رحمت در بوستان جان است. روزه، آزمون سراسرى «اخلاص» بندگان است.
الهی! اگر تو مرا به جرم من بگیری، من تو را به کرم تو بگیرم
و کرم تو از جرم من بیش است.
الهی! اگر دوستی نکردم، دشمنی هم نکردم
اگر بر گناه مصرّم، اما بر یگانگی تو مُقرّم.
الهی! اگر توبه، بیگناهی است، پس تائب کیست؟
و اگر پشیمانی است، پس عاصی کیست؟
الهی! از پیش خطر و از پس راهم نیست؛
دستم گیر که جز تو پناهم نیست.
الهی! گهی به خود نگرم، گویم از من زارتر کیست؟
گهی به تو نگرم، گویم از من بزرگوارتر کیست
الهی! میبینی و میدانی، و برآوردن، میتوانی.
الهی! چون حاضری چه جویم، و چون ناظری چه گویم؟
الهی! تو بساز که دیگران ندانند، و تو نواز که دیگران نتوانند
الهی! چون توانستم، ندانستم، و چون که دانستم، نتوانستم.
الهی! بیزارم از آن طاعتی که مرا به عُجب آرد،
و بنده آن معصیتم که مرا به عذر آورد
الهی اگر به «دعا» فرمان است قلم رفته راچه درمان است ؟،
الهی! ابوجهل، از کعبه میآید!
و ابراهیم از بتخانه! کار به عنایت بود، باقی بهانه
ای خالق ذوالجلال نومید مکن آن را که به درگهت نیازی دارد.
والسّلام
فرق بین محتوا و صورت : منطق ،تنظیم صورت تفکر می کند و کار به ماده ندارد . و از صورت و چینش کلام سخن به میان می اید
سخنرانی دارای :
1- محتوا:مواد تشکیل دهنده سخنرانی ما سخن میگوییم
در شماره پیشین بخش اول از گفت و گوی نمادین با امیرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) در خصوص روش سخنوری را از نظر گذراندید اینک بخش دوم از این گفت و گو را می خوانید. 22ـ یا امیرالمؤمنین! گاهی بعضی از منبری ها و سخنران ها سخنان خود را بسیار طول می دهند؛ به گونه ای که آدم خیلی خسته می گردد و هِی از این پا به آن پا می شود و دلش می خواهد هر چه زودتر مجلس تمام گردد و از آن مجلس بیرون رود و راحت شود. آیا اینان کار درستی می کنند؟ و آیا همین طول دادنِ سخنرانی هایشان باعث نمی شود که مردم نسبت به منبر و منبری و سخنرانی و سخنران دلزده گردند؟ از آفت هایی که دچار برخی از سخنران ها و سخنرانی ها شده، همین آفت است. نمی دانم مگر این ها نشنیده اند که من گفته ام:
«آفة الکلام الإطالة»آفت سخن گفتن، طول دادن آن است. (995) 23. یا علی! گاهی اوقات، برخی از شنوندگانِ فضول و با شیطنت، در هنگام سخنرانی مَتَلک یا تیکه ای به سخنران می پرانند و یا گاهی به اصطلاح معروف، «پارازیت» می اندازند. سخنران در برخورد با این گونه شنوندگان چه کار باید بکند؟ گاهی در برابر این گونه شنوندگان باید دانست:
«ربّ کلام جوابه السکوت»چه بسا سخنی که پاسخ آن، چیزی جز سکوت نیست. (495) 24. اماما! گاهی در سخنرانی حرف اشتباهی می زنیم و یا خطایی را مرتکب می شویم و در همان موقع و در همان سخنرانی یا در شب و یا شب های بعد از آن و در جلسه یا جلسات بعدی، متوجه اشتباه و خطای خود می گردیم. در این گونه موارد می خواستم بدانم که آیا در برابر شنوندگانِ خود باید به خطا و اشتباهِمان اقرار و اعتراف کنیم و آن را ذکر نماییم و یا به طور کلی بگوییم که مثلاً دیشب خطا و اشتباهی را در سخنانمان داشته ایم و به جزئیات آن اشاره نکنیم و فقط از آنان عذرخواهی نماییم؟ باید توجه داشت که یکی از نکات در این گونه موارد این است:
«ربّ جرم أغنی عن الإعتذار عنه الإقرار»چه بسا خطا و اشتباهی که اقرار و اعتراف کردن به آن، شخص را از عذر خواهی در برابر آن بی نیاز می کند. (147) 25. علی جان! آیا در همه جا باید به طور یکسان سخن بگوییم و یا بسته به جاها و افراد و زمان های گوناگون باید به صورت های گوناگون سخنرانی کنیم که حتی از حالت یکنواختی و غیر متنوع نیز خارج شود؟ بله! درست است، چون:
«لکلّ مقام مقال»برای هر جای خاصی سخن خاصی وجود دارد. (952) 26. یا مولا! چنانچه بخواهیم در سخنرانی هایمان مردم را موعظه کنیم و به آنان پند و اندرزی دهیم، بهترین پند و موعظه چیست؟ یکی از بهترین پندها این است:
«أنفع المواعظ ما ردع»سودمندترین پندها و موعظه ها آن است که دیگران را از گناه باز دارد. (414) 27. سؤال کوتاهی داشتم آقا جان! در سخن گفتن با مردم و سخنرانی کردن برای آنان، چگونه حرف بزنیم و رفتار بکنیم تا مخاطبان و شنوندگانمان با ما خوش بیان و خوش برخورد باشند؟ سؤال خوبی است و راهش هم این است؛ هر چند راه های دیگری نیز وجود دارد:
«أجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب»با دیگران زیبا سخن بگویید تا پاسخ زیبا هم از آنان بشنوید. (294) 28. پیشتر و بیشتر آموختیم که چه سخنی را بگوییم. مولا جان! حالا اگر امکان دارد برای ما بفرمایید که چه سخنی نگوییم؟ یکی از سخنانی که باید گفته نشود، این است:
«... لا تقل ما یکسبک وزرا أو ینفرّ عنک حرّا»سخنی را نگو که گناهی را برای تو به بار آورد و یا انسان آزاده ای را از تو براند. (945) 29. یا امیر مؤمنان! می دانیم که عادت ها بر دو نوعند: یکی عادت های خوب و دیگری عادت های بد. به نظر من، از عادت های بد در هنگام سخنرانی این است که سخنران با تسبیح خود بازی کند، یا عمامه اش را بالا و پایین ببرد، یا با انگشتانش عینک خود را جا به جا نماید، یا مرتب انگشتش را به سوی مخاطبان خود نشانه رود، یا با انگشتر و دکمه لباس خویش بازی کند و یا چیزهای دیگری مانند آن. اینک شما از عادت های خوب سخنور برای ما بفرمایید. یکی از عادت های خوب برای سخنور این است:
«عوّد لسانک لین الکلام...»زبان خویش را به نرم گویی عادت دهید. (792) 30. مولای ما! اگر ممکن است یکی از علت های استقبال مردم از سخنرانان موفق را برای ما بیان بفرمایید تا آن را در سخنرانی هایمان به کار گیریم و ان شاءالله ما هم سخنران موفقی شویم و باشیم؟ چون خیلی از ما دوست داریم که به اصطلاح، تعداد «پامنبری»هایمان فراوان باشند و جای سوزن انداختن در مجلس نباشد. یکی از راه های استقبال مردم از سخنرانی ها و افزایش تعداد آنان در سخنرانی ها، توجه به این نکته مهم و کوتاه و ساده است:
«من عذب لسانه کثر إخوانه»هر کس شیرین سخن باشد، برادران (و دوستان) او فراوان شوند. (1028) 31. یا مولا! تعدادی از خطیبان گاهی لاف می آیند و لاف زنی و خالی بندی جزء عادتشان شده است. آیا این کار برای آنان نتیجه ای هم در برخواهد داشت؟ نه:
«رب صلف أورث تلفا»چه بسا لاف زنی که جز از دست دادن چیزها، چیزی به دست نمی آورد. (608) 32. سؤال کوتاهی از حضرت داشتم و آن سؤال این است که مخاطبان و شنوندگان ما چرا گاهی خسته و آزرده می شوند؟ از علت های مهم آن، پر گویی است:
«کثرة الکلام تملّ السّمع»پرگویی باعث می شود که گوش از نظرِ شنیدن خسته و آزرده گردد. (995) 33. تعدادی از سخنوران، با تردید و دو دلی سخن می گویند و محکم و استوار و با قاطعیت، سخنرانی نمی کنند؛ البته نظرم این نیست که متکبرانه و جاه طلبانه و بزرگ بینانه سخن بگویند، بلکه می خواهم بگویم که اینان از روی اعتقاد قلبی و برهان عقلی و با استحکام سخنرانی نمی نمایند. مولا جان! این کارِ درستی است؟ این گونه سخنوران اشتباه می کنند و باید بدانند:
«أحسن القول السداد»بهترین سخن، آن است که محکم و استوار باشد. (480) 34. یا مولا! تعدادی از منبری ها و سخنران ها گاهی عصبانی می شوند و تعصب بی جا به خرج می دهند و حرف های نادرستی می زنند و گویی می خواهند به سوی مستمعان خود تیر شلیک کنند، آیا این گونه شلیک کردن، کار پسندیده ای است؟ فرزندم! بهترین شلیک تیر این است:
«أصوب الرّمی القول المصیب»بهترین تیری که به سوی هدف شلیک می شود، سخن درست است. (438) 35. مولا! با کمال تأسف باید به محضرتان عرض کنم که گاهی برخی از منبری ها و سخنوران، در مجالس و جلسات سخنرانی هایشان از هر کسی تعریف و تمجید می کنند؛ به ویژه در مجالس ختم و فاتحه دیده می شود، شخصی که از دنیا رفته است، نه فقط آدم خوب و نیکو کاری نبوده، بلکه آدم بد و نکوهیده ای هم بوده است. و بعضی از سخنران ها، آن چنان از این مرحوم یا مرحومه تعریف و تمجید می نمایند که مگو و مپرس. اگر می شود اینان را نصیحتی بفرمایید تا از این کارها کمتر بکنند؛ هر چند تعریف و تمجید کردن از کسی در حد طبیعی و عادی اشکالی ندارد. یکی از بهترین نصیحت های من به آنان این است:
«أعظم اللّؤم حمد المذموم»بزرگترین فرومایگی برای آدمی این است که از شخص بد و نکوهیده تعریف و تمجید کند. (385) 36. گاهی اوقات برخی از سخنوران، حد و مرز خویش را رعایت نمی کنند و از موضوعات و مسائلی سخن می گویند که در حدِ قد و قواره آنان نیست و به اصطلاح معروف، این سخنان از دهانشان بزرگ تر است ؛ مثلاً نه درس عرفان خوانده اند و نه به مسائل عرفانی عمل کرده اند، اما مرتب دم ازعرفان و مسائل عرفانی می زنند و خود را عارف جلوه می دهند؛ یا اهل سیر و سلوک و کرامات و مکاشفات نیستند، ولی از سیر و سلوک و کرامات و مکاشفات سخن می گویند، و خویش را سالک نشان می دهند. می خواستم از حضرت بپرسم که نظر مبارکشان در این زمینه چیست؟ شفاف و صریح به شما بگویم:
«لا عقل لمن یتجاوز حدّه و قدره»کسی که پایش را از حد و منزلت خویش فراتر می گذارد، عقل ندارد. (198) 37. مولا جان! می گویند که یکی از شرایط مهم سخنوری «بلاغت» است. می خواستم از شما بپرسم که نشانه «بلاغت» چیست؟ بلاغت نشانه های مختلفی دارد که یکی از آن نشانه ها را برای شما می گویم:
«أیة البلاغة قلب عقول و لسان قائل»نشانه بلاغت و رسایی، داشتن دلی سرشار از خِرَد ورزی و زبانی سرشار از گویایی است. (1026) 38. ای علی! ما نمی دانیم چند دقیقه و یا حتی چند ساعت باید سخنرانی کنیم. برخی ها می گویند که فقط 20 دقیقه سخنرانی کنید و اگر قدرت خنداندن و با نشاط نگه داشتن مردم را نیز دارید، تا 30 دقیقه هم می توانید سخنرانی نمایید. برخی دیگر می گویند که بین 40 تا 50 دقیقه سخنرانی کردن، خوب و مناسب است. عده ای هم می گویند که کمتر از 90 دقیقه صحبت کردن فایده ای ندارد و بحث ها ناقص و ناتمام می ماند. مولا! آیا ملاک و معیار خاصی در این زمینه وجود دارد که ما به آن عمل کنیم؟ از معیارها در کمیت و مقدار سخنرانی این است که بدانیم:
«خیر الکلام ما لا یملّ و لا یقلّ»بهترین سخن، آن است که نه خسته کننده و آزار دهنده، و نه اندک و مختصر باشد. (995) ادامه دارد |
در سلسله نوشتار ( مهارتهای تبلیغ) برآنیم که قدری از جنبههای معرفتی در عرصهی تبلیغ دینی فراتر رفته و به جنبههای کاربردی و مهارتی در این حوزه بپردازیم. لکن پیش از هر چیز ضروری است به عنوان درآمد بحث با قلمرو تبلیغ و ساختار آن آشنا شویم.
در این قسمت به مباحث ذیل پرداخته شده است:
1 ) آشنایی با قلمرو تبلیغ دینی که سه حوزه را در بر میگیرد:
1 ـ 1 ) معرفت دینی که تعالیم و آموزههای دین را شامل میشود.
1 ـ 2 ) مهارتهای دینداری که نحوهی کار بست تعالیم و آموزهها در زندگی را میآموزد.
1 ـ 3 ) بصیرت دینی که در تعامل معرفت و مهارت به شخص دیندار این توان را میدهد که در فتنهها و حوادث پیچیدهی حیات اجتماعی و سیاسی با تحلیلی صحیح از مسایل، راه درست را بشناسد و تشخیص دهد.
2 ) آشنایی با ساختار تبلیغ دینی که مؤلفههای اصلی آن عبارتند از:
2 ـ 1 ) بنیانهای تئوریک نظام تبلیغ دینی.
2 ـ 2 ) روشهای تبلیغ دینی.
2 ـ 3 ) ابزارها و وسایل تبلیغ دینی.
2 ـ 4 ) اهداف و غایات تبلیغ دینی.
در این مقاله خواهیم دید که دو مؤلفه از مؤلفههای اصلی ساختار تبلیغ دینی، یعنی بنیانهای تئوریک نظام تبلیغ دینی و اهداف و غایات تبلیغ دینی، ثابت و کشفی و استنباطی از متون دینی و سیرهی اولیای دین علیه السلام هستند و دو مؤلفهی دیگر، یعنی روشهای تبلیغ دینی و ابزارها و وسایل تبلیغ دینی، متغیر و اختراعی و وضعی میباشند.
واژگان کلیدی:
تبلیغ، ساختار، معرفت، مهارت، بصیرت، نوسازی.
1 ) آشنایی با سه حوزهی تبلیغ دینی
تبلیغ و ترویج دین، هم جنبهی معرفتی دارد و هم جنبهی مهارتی.
جنبه معرفتی از مقولهی دانستن است و جنبهی مهارتی از مقولهی به کار بستن. زندگی و حیات بشر علاوه بر آن که نیاز به دانستهها دارد، اگر نگوییم بیش از آن، دست کم به اندازهی آن نیاز به مهارتهای زندگی دارد. برای یک فرد دیندار، دین مؤلفهای اساسی در زندگی است و در حقیقت، زندگی و حیات او با دین عجین است. برای یک فرد دیندار ضروری است که کسب مهارت نماید که چگونه تعالیم دینی را در زندگی خویش به کار بندد. جنبههای معرفتی و مهارتی تبلیغ دینی در صورتی که در کنار هم رشد نمایند و به تناسب مورد اعتنا قرار گیرند موجد بصیرت دینی در جامعهی دینداران میگردند.
دیندار بصیر کسی است که نه تنها معارف، آموزهها و تعالیم دینی را در زندگی فردی و اجتماعی خود به آسانی به کار میبندد بلکه در هنگام پیچیدگی شرایط در موقع بروز فتنهها و در مواجهه با مسایل و اتفاقات و حوادث چند وجهی و ذو ابعاد، با تامل و تعمق دقیق و تفکیک وجوه و ابعاد از یکدیگر، راه درست را از مواجههی نادرست تشخیص میدهد و قدرت و توان تمیز حق از باطل را دارد.
از این روی تبلیغ دینی با سه حوزه سر و کار دارد:
1 ) معرفت دینی
2 ) مهارتهای دینداری
3 ) بصیرت دینی
رابطهی تعاملی سه حوزهی مذکور در نمودار (1)نشان داده شده است
نمودار (1 )
نگاهی به تاریخ اسلام و حوادث پس از رحلت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ، جنگهای سهگانهی امیر مؤمنان علی علیه السلام، آنچه بر امام مجتبی علیه السلام، در جامعهی دینی آن روزگار رفت و مصیبت عظیم کربلا و حوادث مربوط به سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام، و خاندان عصمت و طهارت ما را به این نتیجه رهنمون میکند که همگی در فقدان بصیرت دینی در جامعه دینداران اتفاق افتاد.
2 ) آشنایی با ساختار تبلیغ دینی
یکی از مهمترین مسایل در یک نظام تبلیغی، که به روشن شدن استراتژی تبلیغ کمک میکند، شناخت عناصر ساختاری یک نظام تبلیغی است. در ساختار تبلیغ هر اندیشهای، عناصر ساختاری چهارگانهی ذیل نقش دارند:
1 ) مبادی و بنیانهای تئوریک تبلیغ؛
2 ) روشهای تبلیغ؛
3 ) ابزار و وسایل تبلیغ؛
4 ) اهداف و غایات تبلیغ؛
(ساخت یا ساختار (Structure ) بیانگر نظم و نسق مجموعهای از اشیاء، اجزاء، و نیروهایی است که کنار یکدیگر قرار گرفتهاندتا یک کل را تشکیل دهند) (1 )
یک سری از عناصر در همهی ساختارها به طور اشتراکی وجود دارند. به عنوان نمونه، هر سازهای بر مبنای یک ساختار خاص ساخته میشود، اما همهی سازهها در این که مبتنی بر ساختار هستند و ساختار آنها متشکل از بنیان و اساس است و در ساخت آنها از روش و ابزار ویژهای استفاده شده است و این که این سازهها، هر یک برای هدف مشخصی به وجود آمدهاند، مشترکند. بنابراین عناصر و مؤلفههای عمومی ساختاری ذکر شده برای ساختار هر نوع تبلیغی مهم و از ارکان اصلی است. آنچه منشا تفاوت است، محتوایی است که عناصر عمومی مذکور را خاص مینماید. این جاست که مبادی و بنیانهای تئوریک تبلیغ در اندیشهی دینی بر جهان بینی و ایدئولوژی خاصی استوار میشود.
در هر نظام و ساختار تبلیغی، روشها و ابزار تبلیغ با یک چارچوب مخصوص، محدود و تعریف میشوند.
در نظام تبلیغ دینی این چارچوب، نظام ارزشی ثابت و مبتنی بر وحی است. هدف و غایت نیز در نظام تبلیغ دینی چنین است.
اینک سؤال اساسی این است که ( آیا ساختار تبلیغی دین، در متن دین تعریف شده است و چیستی و چگونگی آن را باید از خود دین پرسید و به عبارت دیگر کشفی و استنباطی است یا این که باید بر اساس یک سری بنیانهای کلی، که از دین أخذ میشود، خود به ساخت آن همت گماریم، و به عبارت دیگر اختراعی و وضعی است؟) این سؤال را (مسألهی 1 ) مینامیم.
پاسخ ما به (مسألهی 1 ) این است که از میان چهار مؤلفه و عنصر اصلی ساختار تبلیغ دینی، دو مؤلفهی بنیادهای تئوریک تبلیغ دینی و أهداف و غایات تبلیغ دینی، کشفی و استنباطی هستند، یعنی باید با رجوع به متون دینی آنها را یافت و دو مؤلفهی روشهای تبلیغ دینی و ابزار تبلیغ دینی عناصری هستند که بر حسب شرایط و مقتضیات مختلف دچار تحول میشوند و در هر عصری و برای هر قومی تابع مختصات فرهنگی و اجتماعی هستند.
دو مؤلفهی روش تبلیغ دینی و ابزار تبلیغ دینی عناصر نوشوندهی ساختار تبلیغ دینی هستند و همین عناصر در چارچوب مؤلفههای ثابت ساختار تبلیغ دینی، یعنی مبانی و اهداف، تضمین کنندهی اثر بخشی و کارایی تبلیغ دینی میباشند.
اگر دینی برای تبلیغ خود سیستمی کارآمد نداشته باشد، دچار رکود میگردد. اسلام کارآمدترین سیستم تبلیغ دینی را دارد، زیرا در کنار عناصر ثابت، به عناصر متغیر و نوشونده نیز اهمییت داده است و همین ضامن نو سازی دائمی نظام تبلیغ در حوزهی اسلام است. عناصر ثابت این نظام، کشفی و استنباطی است و عناصر متغیر آن وضعی و اختراعی.
بخش کشفی و استنباطی نظام تبلیغ دینی باید از متون دینی و سیرهی اولیای دین کشف و استخراج شود و به طور ثابت به عنوان یک چارچوب نظری و جدول ارزشی، در نظام تبلیغ دینی قرار گیرند.
اما بخش وضعی و اختراعی نظام تبلیغ دینی با توجه به مقتضیات هر عصر، توسط مؤمنان بصیر ساخته و پرداخته میگردد. البته باید توجه داشت که همین بخش نوشوندهی نظام تبلیغ دینی نیز باید
با اعتنا به اصل عدم تزاحم با بنیانهای ارزشی و اهداف اصلی نظام تبلیغ انجام پذیرد.بنابراین با متغیر انگاشتن مؤلفههای روشی و ابزاری در ساختار دعوت دینی و تعیین اصل وابستگی و میزان و نیز چگونگی آن به شرایط فرهنگی، قومی، زبانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، سنی، جنسی، سطح معرفتی و ........خود به خود عنصر نو سازی به عنوان یک پدیدهی ثابت در بطن ساختار فوق قرار خواهد گرفت و چنین نظام تبلیغی با چنین خصوصیاتی، دائماً پویا متحول و نوشونده خواهد بود.
در نمودار (2 ) به روشنی پیداست که روشها و ابزار تبلیغ دینی در چارچوب مبانی و اهداف ارزشی دینی در تعاملی دوسویه نوشوندگی و پویایی ساختار تبلیغ دینی را تضمین میکنند.
نمودار (2)
سیدمجید ظهیری
آیا فکر گناه، گناه است؟
فکر گناه، گناه نیست. تا وقتى که انسان خود را به
گناه آلوده نکند، حتى اگر مقدمات آن را فراهم کرده باشد، گناهى در نامه او
ثبت نمىشود اما فکر واندیشه گناه، پاکى و صفاى قلب را از بین مى
برد و انسان را به ارتکاب آن وا مى دارد. حضرت على(ع) فرمود: «من کثر فکره فى
المعاصى دعته إلیها؛(1) کسى که در مورد گناهان زیاد فکر کند، گناهان او را به سوى خود
مى کشند».
نیز فرمود: «خوض النّاس فى شىءٍ مقدّمة الکائن؛(2) فرو رفتن و
تفکّر در مورد چیزى، سرآغاز وجود و پیدایش آن چیز است».
از این رو حضرت مسیح به پیروان خود فرمود: «موسى بن عمران به شما دستور داد زنا نکنید، اما من به شما سفارش مى کنم فکرزنا را هم نکنید، زیرا کسى که به زنا بیاندیشد، مانند کسى است که در اتاق زیبا و رنگ آمیرى شدهاى، آتش روشن کند. در این صورت هر چند ممکن است خانه در آتش نسوزد، لکن دست کم دود آن را سیاه و خراب مى کند».(3)
منابع:
1. غررالحکم،ج5ص321.
2. از غررالحکمج3ص451.
3. بحارالانوار، ج 14، ص 331.
پودر گیاهی ماریانا تنگ کننده واژن
----------------------